گنجور

شمارهٔ ۷۷ - در مدح رکن الدین صاعد

زهی حکم تو چون شمشیر قاطع
زهی رای تو چون خورشید ساطع
امام شرق رکن الدین صاعد
که هستی در فنون علم بارع
کمینه سایه تو چرخ ازرق
فرو تر پایه تو چرخ سابع
عبارات ترا خورشید شارح
اشارات ترا افلاک خاضع
کرم را صفحه روی تو منزل
سخا را سایه دست تو شارع
بیمن همت تو دهر قائم
ز بهر خدمت تو چرخ را کع
بلا را چین ابروی تو باعث
قضا را حسن تدبیر تو دافع
نه در بخشش ترا دریا معارض
نه در رفعت ترا گردون منازع
مبارک خدمتت چون مال، مغنی
خجسته در گهت چون علم، رافع
تف خشم تو دوزخ راست ثامن
دم خلق تو جنت راست تاسع
همه اقطار عدل تست شامل
همه آفاق صیت تست شایع
عدو را بر خلاف آب قاتل
ولی را با وفاقت زهر نافع
شکوه مسندت فر مدارس
دعای دولتت ورد صوامع
بشکر تو منابر در محافل
ز خلق تو مجامر در مجامع
بنات فضل را اعجاز مطلق
بیانت شرع رابرهان قاطع
مرجع مسند تو بر مساند
چو براقلیم ها اقلیم رابع
ستاره دشمنانت را معاند
زمانه دوستانت را مطا وع
وشاح سحر الفاظت عجایب
نسیج رشح اقلامت بدایع
شراع همت تو ابر هاطل
شعاع خاطر تو برق لامع
بتو منسوخ نام معن و حاتم
چنانک از ملت احمد شرایع
قضا را خود غرض ذات تو بوداست
ز سعی چرخ و تالیف طبایع
برای قید خصمت زاد آهن
از ان گشتست مجموعه منافع
ز آسیب قضا و صدمت قهر
بقاع دشمنت گشته بلاقع
بر آورم باقبال تو شعری
که شعری سازد از نورش طلایع
ز نظم خوب من زیب دواوین
ز فر مدح تو قرطه مسامع
مناسب لفظهایش با معانی
مجانس هم مطالع با مقاطع
قوافیها درست و وزن چابک
معانی کامل و الفاظ جامع
سرا پایش همه مغز معانی
نه چون شعرا بتوری منافع
در استفهام فهمش شرحها را
در او طی هر مصارع با مصارع
عروس فکر را در جلوه نظم
سواد کلک من گشته مقانع
ز زیورها چه درمیباید این را
بجز پیرایه صفراء فاقع
بکم زین، بدره ها بخشد ولیکن
مرا در شاعری خود نیست طالع
چو تقدیر ازل قسمت چنین کرد
چه تدبیر ست با تقدیر صانع
منم مظلوم ازین چرخ مماطل
منم محروم ازین دهر مدافع
همیشه طالع آمال منحوس
همیشه ک.کب امید راجع
بگرد خوشدلی ها در، حوادث
بپیش آرزوها در، موانع
بدور چشمه ها از آب چشمم
چو اندر روضه ها باشد مصانع
چودر در قعر در یا گشته مهمل
چو زر در خاک معدن مانده ضایع
بنام نیک و نام خشک راضی
بعرض پاک و دست تنک قانع
گرفتم زین مضایق آستینت
که هستت دامن انعام واسع
من از تو تربیت جویم که ابری
نخواهم قطره هرگز از مدامع
مرا بس خدمت مسعود صاعد
که اند این دیگران مصنوع صانع
بمن بر نعمت ایشان حرامست
چو بر موسی حرام آمد مراضع
بدرگاه تو بس امید وارم
طمع ببریدم از دیگر مواضع
بر دونان نخواهم برد حاجت
گرم باید نشستن در شوارع
مرا هست آلت خدمت مکاتب
ولیکن عزت نفس است مانع
مرا شرمیست همچون شرع زاجر
مرا طبعی است همچون عقل وارع
همیشه تا نگردد باد جامد
همیشه تا نگردد سنگ مایع
تو بادی در جهان شرع حا کم
تو بادی در ریاض علم راتع
شده حکم ترا افلاک منقاد
شده رای ترا گردون متابع
همیشه عادت خویت عواید
همیشه صنعت طبعت صنایع
بقای مدت عمر تو چندان
کزو قاصر شود عقد اصابع

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی حکم تو چون شمشیر قاطع
زهی رای تو چون خورشید ساطع
هوش مصنوعی: خوشا فرمان تو که همچون شمشیری برنده است و خوشا اندیشه‌ات که مانند خورشیدی تابان می‌درخشد.
امام شرق رکن الدین صاعد
که هستی در فنون علم بارع
هوش مصنوعی: امام شرق، رکن‌الدین صاعد، در دانش‌های مختلف صاحب‌نظر و برجسته است.
کمینه سایه تو چرخ ازرق
فرو تر پایه تو چرخ سابع
هوش مصنوعی: سایه‌ای که از تو می‌افتد، از آسمان آبی هم پایین‌تر است و مقام تو از هفت آسمان والاتر است.
عبارات ترا خورشید شارح
اشارات ترا افلاک خاضع
هوش مصنوعی: عبارات تو مانند خورشید، روشن و واضح هستند و نشانه‌های تو باعث می‌شود که آسمان‌ها هم در برابر آنها سر تعظیم فرود آورند.
کرم را صفحه روی تو منزل
سخا را سایه دست تو شارع
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویر کشیدن مهربانی و سخاوت صفتی می‌پردازد. او می‌گوید که کرم و بخشندگی، بر روی چهره تو قرار دارد و سایه‌سار دستان تو، محلی برای آرامش و رحمت است. به عبارتی، وجود تو فضایی برای کمک و نیکی به دیگران است.
بیمن همت تو دهر قائم
ز بهر خدمت تو چرخ را کع
هوش مصنوعی: بدون وجود اراده و تلاش تو، زمانه و دنیا برای خدمت به تو به پا نمی‌خیزد.
بلا را چین ابروی تو باعث
قضا را حسن تدبیر تو دافع
هوش مصنوعی: بدی‌ها و مشکلات به خاطر جاذبه‌ی ابروهای تو به وجود می‌آیند، اما زیبایی و حسن تدبیر تو می‌تواند آن‌ها را برطرف کند.
نه در بخشش ترا دریا معارض
نه در رفعت ترا گردون منازع
هوش مصنوعی: در بخشش و عطا، تو مانند دریا بی‌نظیری و هیچ‌کس نمی‌تواند در این زمینه با تو رقابت کند. همچنین در بلندمرتبه‌گی و بزرگی، هیچ‌گاه آسمان نمی‌تواند با تو درافتد.
مبارک خدمتت چون مال، مغنی
خجسته در گهت چون علم، رافع
هوش مصنوعی: شما به مانند مالی باارزش برای ما هستید و مثل دانشی ارزشمند، بلندمرتبه و محترم در هر زمان حضورتان را گرامی می‌داریم.
تف خشم تو دوزخ راست ثامن
دم خلق تو جنت راست تاسع
هوش مصنوعی: خشم تو به اندازه‌ای شدید است که می‌تواند دوزخ را به وجود آورد، در حالی که وجود تو به قدری نیکوست که مانند بهشتی برای مردم می‌باشد.
همه اقطار عدل تست شامل
همه آفاق صیت تست شایع
هوش مصنوعی: عدل تو در همه جا گسترده است و نام نیک تو در تمام نقاط جهان پخش شده است.
عدو را بر خلاف آب قاتل
ولی را با وفاقت زهر نافع
هوش مصنوعی: دشمن را می‌توان با استفاده از امکانات موجود شکست داد، ولی دوست را باید با همکاری و اتحاد حفظ کرد تا به نفع هم باشد.
شکوه مسندت فر مدارس
دعای دولتت ورد صوامع
هوش مصنوعی: عظمت مقام تو، در مراکز علمی و آموزشی نمایان است و دعای موفقیت تو، همیشه در اماکن عبادی شنیده می‌شود.
بشکر تو منابر در محافل
ز خلق تو مجامر در مجامع
هوش مصنوعی: به خاطر تو، در محافل و مجالس سخنرانی برگزار می‌شود و مردم از وجود تو بهره‌مند می‌شوند.
بنات فضل را اعجاز مطلق
بیانت شرع رابرهان قاطع
هوش مصنوعی: فرزندانی که از فضل و کرم برخوردارند، از وضوح و شفافیت بیان قوانین الهی به دور هستند.
مرجع مسند تو بر مساند
چو براقلیم ها اقلیم رابع
هوش مصنوعی: تو همچون فرشته‌ای که به آسمان‌ها پرواز می‌کند، بر فراز زمین و آسمان قرار داری و برتر از هر مقام و موقعیتی هستی.
ستاره دشمنانت را معاند
زمانه دوستانت را مطا وع
هوش مصنوعی: ستاره‌ها به دشمنانت آسیب می‌زنند و زمانه با دوستانت مهربان است.
وشاح سحر الفاظت عجایب
نسیج رشح اقلامت بدایع
هوش مصنوعی: دختری که در سحر و جادو حرف می‌زند، لغاتش شگفت‌انگیز و بافت کلامش پر از نوآوری‌های زیباست.
شراع همت تو ابر هاطل
شعاع خاطر تو برق لامع
هوش مصنوعی: پارچه‌ای از امید و اراده‌ات چون ابر در آسمان، و نور دل‌انگیز تو مانند برقی درخشان است.
بتو منسوخ نام معن و حاتم
چنانک از ملت احمد شرایع
هوش مصنوعی: تو در زمان خودت از معن و حاتم قدیمی‌تر و منسوخ هستی، همان‌طور که قوانین ملت احمد (پیامبر اسلام) نسبت به گذشته‌ها تغییر یافته‌اند.
قضا را خود غرض ذات تو بوداست
ز سعی چرخ و تالیف طبایع
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر به خواست خود تو شکل می‌گیرد، نه به تلاش گردش روزگار و ترکیب طبیعت‌ها.
برای قید خصمت زاد آهن
از ان گشتست مجموعه منافع
هوش مصنوعی: برای مهار خصم و دشمنان، آهن ساخته شده است و این نشان دهنده ی جمع شدن منافع مختلف است.
ز آسیب قضا و صدمت قهر
بقاع دشمنت گشته بلاقع
هوش مصنوعی: از آسیب سرنوشت و ضربه‌های قهر تو، سرزمین دشمنان تو به ویرانی دچار شده است.
بر آورم باقبال تو شعری
که شعری سازد از نورش طلایع
هوش مصنوعی: من شعری را با شانس و اقبال تو می‌سرایم که از نور آن، صبح‌های روشن و زیبایی به وجود آید.
ز نظم خوب من زیب دواوین
ز فر مدح تو قرطه مسامع
هوش مصنوعی: از نظم زیبا و دلنشین من، کتاب‌های شعر به واسطه‌ی مدح و ستایش تو، خوشایند و دل‌نشین شده‌اند.
مناسب لفظهایش با معانی
مجانس هم مطالع با مقاطع
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی از تطابق و هماهنگی بین واژه‌ها و معانی اشاره دارد. به این معناست که کلمات به کار رفته در متن، به خوبی با مفاهیم و معانی خود سازگاری دارند و در کنار هم، ارتباطی زیبا و هماهنگ ایجاد می‌کنند. همچنین اشاره به مطالعه و بررسی این هماهنگی بسیار مهم است.
قوافیها درست و وزن چابک
معانی کامل و الفاظ جامع
هوش مصنوعی: شعر دارای قافیه‌های مناسب و وزن موزون است، معانی آن جامع و کامل بوده و لغات به خوبی انتخاب شده‌اند.
سرا پایش همه مغز معانی
نه چون شعرا بتوری منافع
هوش مصنوعی: تمام وجودش پر از معانی عمیق است، نه مانند شاعران که فقط به دنبال منفعت خود هستند.
در استفهام فهمش شرحها را
در او طی هر مصارع با مصارع
هوش مصنوعی: در پرسش و جستجو برای درک موضوع، هر یک از ابیات را به طور جداگانه بررسی کن و به شرح و توضیح آن بپرداز.
عروس فکر را در جلوه نظم
سواد کلک من گشته مقانع
هوش مصنوعی: فکر من به زیبایی و شکوه نظم نوشته‌های من وادار به تصدیق و پذیرش شده است.
ز زیورها چه درمیباید این را
بجز پیرایه صفراء فاقع
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که از زیورآلات چه نیازی است، جز به زینتی که از رنگ زرد (زردی) مشخص باشد. بیانگر این است که در زیبایی و زینت، گاهی اوقات باید به جنبه‌های اصلی و بارز توجه کرد و از لایه‌های اضافی بی‌نیاز بود.
بکم زین، بدره ها بخشد ولیکن
مرا در شاعری خود نیست طالع
هوش مصنوعی: این سخن نشان می‌دهد که شاید دیگران به راحتی و با لذت توانایی‌های مالی و مادی خود را به دست آورند، اما من در عرصه شاعری، آنچه می‌خواستم را ندارم و شانس و سرنوشتم در این زمینه مساعد نیست.
چو تقدیر ازل قسمت چنین کرد
چه تدبیر ست با تقدیر صانع
هوش مصنوعی: وقتی سرنوشت ازلی چنین سرنوشت‌سازی کرده است، چه راه‌کار و تدبیری در برابر اراده خالق می‌توان اندیشید؟
منم مظلوم ازین چرخ مماطل
منم محروم ازین دهر مدافع
هوش مصنوعی: من در برابر این گرداننده زمان بی‌عدالتی به ظلم رسیده‌ام و از این دنیا که هیچ‌کس از من حمایت نمی‌کند، محروم هستم.
همیشه طالع آمال منحوس
همیشه ک.کب امید راجع
هوش مصنوعی: همیشه سرنوشت آرزوها بد و شوم است و امیدها همواره تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.
بگرد خوشدلی ها در، حوادث
بپیش آرزوها در، موانع
هوش مصنوعی: بگرد و شادی را در زندگی جستجو کن، و با امید به پیشرفت‌های خود، موانع را پشت سر بگذار.
بدور چشمه ها از آب چشمم
چو اندر روضه ها باشد مصانع
هوش مصنوعی: چشمانم مثل چشمه‌ها پر از اشک است و این اشک‌ها در باغی که زیبا و پرطراوت است، جاری می‌شود.
چودر در قعر در یا گشته مهمل
چو زر در خاک معدن مانده ضایع
هوش مصنوعی: در عمق دریا، چادر به حالتی بی‌فایده افتاده است، همان‌طور که طلا در خاک معدن بدون استفاده باقی می‌ماند.
بنام نیک و نام خشک راضی
بعرض پاک و دست تنک قانع
هوش مصنوعی: به نام خداوند بزرگ و نام نیکو، به خاطر خوشایندی دل، از دارایی کم راضی و قانع باش.
گرفتم زین مضایق آستینت
که هستت دامن انعام واسع
هوش مصنوعی: از این محدودیت‌ها و مشکلاتی که دارم، چیزی جز نعمت‌های فراوانی که از تو دارم، نمی‌گیرم.
من از تو تربیت جویم که ابری
نخواهم قطره هرگز از مدامع
هوش مصنوعی: من از تو یاد می‌گیرم تا به مانند ابر، هرگز قطره‌ای نریزیم و همیشه در دل خود آرامش داشته باشم.
مرا بس خدمت مسعود صاعد
که اند این دیگران مصنوع صانع
هوش مصنوعی: من به خاطر خدمات مسعود صاعد، از دیگران که ساختهٔ دست صانع هستند، راضی‌ام.
بمن بر نعمت ایشان حرامست
چو بر موسی حرام آمد مراضع
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نعمت‌های آن‌ها بر من حرام است، به همان way که شیر دادن مادر به موسی به علت شرایط خاصی برای او حرام بود. در واقع اشاره به این دارد که در برخی شرایط خاص، دریافت برخی نعمت‌ها برای شخص ممکن نیست.
بدرگاه تو بس امید وارم
طمع ببریدم از دیگر مواضع
هوش مصنوعی: من به درگاه تو بسیار امیدوارم و از دیگر جاها ناامید شده‌ام.
بر دونان نخواهم برد حاجت
گرم باید نشستن در شوارع
هوش مصنوعی: من نیازی ندارم که به افراد نادان و بی‌کفایت تقاضا کنم؛ باید با اطمینان و صبر در مکان‌های عمومی حاضر شوم.
مرا هست آلت خدمت مکاتب
ولیکن عزت نفس است مانع
هوش مصنوعی: من توانایی خدمت کردن به مدارس و آموزشگاه‌ها را دارم، اما عزت نفس و استقلال من مانع این کار می‌شود.
مرا شرمیست همچون شرع زاجر
مرا طبعی است همچون عقل وارع
هوش مصنوعی: من از هیچ چیز شرم نمی‌کنم، مانند احکام دینی که مرا منع می‌کند. شخصیت من هم مثل عقل است که متعهد و با احتیاط عمل می‌کند.
همیشه تا نگردد باد جامد
همیشه تا نگردد سنگ مایع
هوش مصنوعی: تا زمانی که باد به حالت ساکن درنیاید و سنگ به حالت مایع تبدیل نشود، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
تو بادی در جهان شرع حا کم
تو بادی در ریاض علم راتع
هوش مصنوعی: تو همچون بادی هستی که در دنیای دین حاکم است و همچنین در باغ‌های دانش و علم به آرامی در حال گردش.
شده حکم ترا افلاک منقاد
شده رای ترا گردون متابع
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این دارد که آسمان‌ها و ستاره‌ها تحت فرمان و اراده‌ی تو هستند و افکار و تصمیمات تو مانند دایره‌ی گردون پیرو هستند. به عبارتی، به قدرت و تسلطی که شخص بر اوضاع و شرایط دارد، اشاره می‌کند.
همیشه عادت خویت عواید
همیشه صنعت طبعت صنایع
هوش مصنوعی: همیشه عادت و شکل تو باعث می‌شود که کارهایت به خوبی پیش برود و نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
بقای مدت عمر تو چندان
کزو قاصر شود عقد اصابع
هوش مصنوعی: مدت عمر تو به قدری کم است که حتی نمی‌توانی انگشت‌هایت را به هم گره بزنی.