گنجور

شمارهٔ ۷۲ - در مدح خواجه بهاء الدین

ای ترا بخت ندیم آمده دولت دمساز
وی ترا چرخ رفیق آمده انجم همراز
ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل
وی شده ممتلی از بخشش تو معده آز
خواجه شرق بهاء الدین مخدوم جهان
که سوی درگه عالیت برد چرخ نماز
ای زانصاف تو گشته بره همخانه گرگ
وی باقبال تو تیهو شده همخابه باز
بادل روشن تو تابش از صبح محال
با کف راد تو باریدن از ابر مجاز
نه بجز ماه درین دور دگر کس نمام
نه بجز مشک درین عهد دگر کس غماز
دولتت هست و خرد بیش چه در میبابد
زین دو گر فرصت توفیق بود خیری ساز
پشت ظالم شکن و نصرت مظلومان کن
گنه مجرم بخشا دل درویش نواز
بغنیمت شمر ایخواجه در ینمدت شغل
از دل سوخته گر بکنی بیخ نیاز
دست دست تو و ضربت بکفت، داد بخواه
بزن و دست ببر آخر از ین شعبده باز
مهره دزدست فلک نیک نگهدار بگوش
یکحریفست جهان هیچ بدونرد مباز
کار این مختصر آباد ندارد وز نی
گر همه زان تو گردد بچنین ملک مناز
حیف باشد بچنین رای و کفایت که تراست
گنده پیری بکف آری و هزاران انباز
سست عهدست فلک خیز و چنین سخت مرنج
سرد مهرست جهان باش و چنین گرم متاز
بسر کلک همه دخل معادن اندوز
بسر انگشت سخا در کف سائل انداز
عمر باقی طلب و دولت جاویدان جوی
راه رادی سپر و سوی نکونامی تاز
منصب لایق جوئی زبر گردون جوی
مسند قدر فرازی، زبر سدره فراز
خیمه آنجا بزن و باغچه آنجا پیرای
مطرح آنجا فکن و منظره آنجا پرداز
گر بتو کرد قوام الدین ایثار حیات
تو بزی در شرف و رتبت صد عمر دراز
که تو اینجا گرو صدر قوام الدینی
که از ینجا نروی تا که نیابد اوباز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ترا بخت ندیم آمده دولت دمساز
وی ترا چرخ رفیق آمده انجم همراز
هوش مصنوعی: ای بخت تو که مهربان است، به تو خوشبختی و هم‌نوا بودن داده است. آسمان هم به یاری‌ات آمده و ستاره‌ها در کنار تو قرار دارند.
ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل
وی شده ممتلی از بخشش تو معده آز
هوش مصنوعی: تو با علم و دانش خود، دل عقل را پر کرده‌ای و وجود او را روشن کرده‌ای، و با بخشش‌های بی‌پایانت، شکم آز را نیز سیر کرده‌ای.
خواجه شرق بهاء الدین مخدوم جهان
که سوی درگه عالیت برد چرخ نماز
هوش مصنوعی: آقای بهاء الدین، که در شرق مقام والایی دارد، به سوی درگاه عظمت الهی روی آورده و در حال دعا و عبادت است.
ای زانصاف تو گشته بره همخانه گرگ
وی باقبال تو تیهو شده همخابه باز
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر انصاف تو، بره‌ای هم‌خانه با گرگ شده است و با بخت خوب تو، تیهو هم‌خواب شده است.
بادل روشن تو تابش از صبح محال
با کف راد تو باریدن از ابر مجاز
هوش مصنوعی: با وجود نور و روشنی که تو داری، تابش صبح غیرممکن است، و بارش باران به شکل باور نکردنی از ابرها، نشانه‌ای از واقعیت نیست.
نه بجز ماه درین دور دگر کس نمام
نه بجز مشک درین عهد دگر کس غماز
هوش مصنوعی: در این جهان، جز ماه هیچ چیز دیگری برای نمایاندن زیبایی وجود ندارد و جز مشک، هیچ چیز دیگری برای نشان دادن عطر و دلربایی نیست.
دولتت هست و خرد بیش چه در میبابد
زین دو گر فرصت توفیق بود خیری ساز
هوش مصنوعی: خوشبختی و عقل تو در دست توست، اگر فرصتی برای موفقیت پیدا کنی، از این دو بهره‌ ببر و کار خوبی انجام بده.
پشت ظالم شکن و نصرت مظلومان کن
گنه مجرم بخشا دل درویش نواز
هوش مصنوعی: به ظالم ضربه بزن و از مظلومان حمایت کن. اگر مجرمی وجود دارد، گناه او را ببخش و به دل درویش آرامش بده.
بغنیمت شمر ایخواجه در ینمدت شغل
از دل سوخته گر بکنی بیخ نیاز
هوش مصنوعی: ای آقا، در این زمانه از این شغل بهره‌مند شو و دل سوخته‌ام را غنیمت بشمار، اگر به نیاز من توجه کنی.
دست دست تو و ضربت بکفت، داد بخواه
بزن و دست ببر آخر از ین شعبده باز
هوش مصنوعی: دست تو در دست من است، بزن و حق خود را بگیر، اما در نهایت از این تردستیا و شعبده‌بازی خداحافظی کن.
مهره دزدست فلک نیک نگهدار بگوش
یکحریفست جهان هیچ بدونرد مباز
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک بازی شطرنج است که در آن، سرنوشت و تقدیر ما در دستان فلک یا همان چرخش روزگار قرار دارد. ما باید مراقب باشیم و توجه کنیم که در این دنیای پر از رقابت و چالش‌ها، هیچ چیزی بدون تلاش و کوشش به دست نمی‌آید.
کار این مختصر آباد ندارد وز نی
گر همه زان تو گردد بچنین ملک مناز
هوش مصنوعی: این کار مختصر فایده‌ای برای آبادانی ندارد و اگر همه از نی تو بگریزند، این سرزمین من به خاطر آن بحث نمی‌کند.
حیف باشد بچنین رای و کفایت که تراست
گنده پیری بکف آری و هزاران انباز
هوش مصنوعی: حیف است که چنین فکر و توانایی که تو داری، به سادگی فدای پیری و دوستان ناخوشایند شود.
سست عهدست فلک خیز و چنین سخت مرنج
سرد مهرست جهان باش و چنین گرم متاز
هوش مصنوعی: آسمان قابل اعتماد نیست، بنابراین با این حال نگران نباش. دنیا پر از سردی و بی‌وفایی است، اما تو باید با گرمی و شجاعت زندگی کنی و از زندگی لذت ببری.
بسر کلک همه دخل معادن اندوز
بسر انگشت سخا در کف سائل انداز
هوش مصنوعی: همه چیز در چنگ توست، برای جمع‌آوری ثروت‌ها. اما با یک اشاره از انگشت سخاوت‌مندانه‌ات، می‌توانی به درخواست نیازمندان پاسخ دهی.
عمر باقی طلب و دولت جاویدان جوی
راه رادی سپر و سوی نکونامی تاز
هوش مصنوعی: عمر خود را برای زندگی بهتر و پایدارتر صرف کن و در جستجوی خوشبختی و نیکو بودن باش. تلاش کن تا مسیر درست را پیدا کنی و به سمت ارزش‌های مثبت و خوب حرکت کنی.
منصب لایق جوئی زبر گردون جوی
مسند قدر فرازی، زبر سدره فراز
هوش مصنوعی: اگر به دنبال یک مقام و جایگاه شایسته‌ای هستی، باید تلاش کنی تا به مرتبه‌ای بلند و والا دست یابی، درست همانطور که درختی کهن و بزرگ به آسمان می‌رسد.
خیمه آنجا بزن و باغچه آنجا پیرای
مطرح آنجا فکن و منظره آنجا پرداز
هوش مصنوعی: در آن مکان خیمه برپا کن و باغچه‌ای بیارای؛ در آنجا موضوع را مطرح کن و به زیبایی‌های آنجا بپرداز.
گر بتو کرد قوام الدین ایثار حیات
تو بزی در شرف و رتبت صد عمر دراز
هوش مصنوعی: اگر زندگی تو برای دین و ایمان مردم فدا شود، تو در مقام و مقامتی هستی که برای صدها سال زندگی شایسته‌ای برگزیده‌ای.
که تو اینجا گرو صدر قوام الدینی
که از ینجا نروی تا که نیابد اوباز
هوش مصنوعی: تو در اینجا مانند گروی هستی که پایبند به اصول دین است و نباید از اینجا بروی تا زمانی که او (دین) را دوباره پیدا نکنیم.