شمارهٔ ۷ - در مدح شمس الدین ابوالفتح نطنزی
ای مهر تو در میان جانها
وای مهر تو بر سر زبانها
قدر تو گذشته از فلکها
صیت تو فتاده در جهانها
قاصر ز ثنای تو زبانها
عاجز ز مدیح تو بیانها
شبه تو ندیده آفرینش
مثل تو نزاده آسمانها
افلاک ز بهر خدمت تو
بسته کمر تو بر میانها
در مجلس انس چون خوری می
شاید که فدا کنند جانها
زآواز سماع مطربانت
ناهید همیکند فغانها
پربار شود ز دُر و شکر
از لفظ خوش تو کاروانها
از غایت خفت و لطافت
سوی تو روان شده روانها
بهرام سپهر و شیر گردون
از تیغ تو خواسته امانها
گردون ز پی کمین خصمت
آورده به زه بسی کمانها
رای تو به روزگار طفلی
واقف شده بر بسی نهانها
با عمر جوان و سال اندک
عقل از تو نبشته داستانها
آن لطف شمایلت حقیقت
از روح همیدهد نشانها
بشکست همای دولت تو
اندر تن خصم استخوانها
آنگه که به بزم زر فشانی
فریاد برآورند کانها
بیخدمت درگه تو ما را
بودهست به عمر بر زیانها
خواهیم به دولت تو زین بس
گر زنده بویم عذر آنها
تا کوکب سعد و نحس دائم
بر چرخ همیکند قرانها
از بخت بیاب کام و دولت
زان بیش که هست در گمانها
شمارهٔ ۶ - در تهنیت بازگشت رکن الدین صاعد از حج: ای زده لبیک شوق از غایت صدق و صفاشمارهٔ ۸ - در مدیح مظفرالدین: خوش گوش کرد چرخ و ممالک باینخطاب
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای مهر تو در میان جانها
وای مهر تو بر سر زبانها
هوش مصنوعی: ای محبت تو در دلها و ای نام تو در زبانهاست.
قدر تو گذشته از فلکها
صیت تو فتاده در جهانها
هوش مصنوعی: ارزش تو فراتر از آسمانهاست و نام تو در تمام جهانها شناخته شده است.
قاصر ز ثنای تو زبانها
عاجز ز مدیح تو بیانها
هوش مصنوعی: زبانها از ستایش تو ناتوانند و هیچ بیانی قادر به توصیف تو نیست.
شبه تو ندیده آفرینش
مثل تو نزاده آسمانها
هوش مصنوعی: هیچ کس همانند تو در جهان دیده نشده و آفرینش، کسی به زیبایی و شکوه تو را به دنیا نیاورده است.
افلاک ز بهر خدمت تو
بسته کمر تو بر میانها
هوش مصنوعی: جهان هستی به خاطر خدمت به تو، در نظر گرفته شده و به خود پیچیده است.
در مجلس انس چون خوری می
شاید که فدا کنند جانها
هوش مصنوعی: در مجلس دوستانه، وقتی که در کنار هم شرابی نوشیده میشود، ممکن است که افراد جان خود را برای هم فدای یکدیگر کنند.
زآواز سماع مطربانت
ناهید همیکند فغانها
هوش مصنوعی: صدای خوش آهنگ نوازندگان تو، ناهید را به فریاد واداشته است.
پربار شود ز دُر و شکر
از لفظ خوش تو کاروانها
هوش مصنوعی: کلمهها و گفتار شیرین تو مانند دُر و شکر، بسیاری از کاروانها را سرشار و پربار میکند.
از غایت خفت و لطافت
سوی تو روان شده روانها
هوش مصنوعی: از شدت نرمی و ظرافت، روانها به سمت تو در حرکتاند.
بهرام سپهر و شیر گردون
از تیغ تو خواسته امانها
هوش مصنوعی: بهرام، یعنی جاندار و نیرومند، و شیر آسمان، به خاطر تیغ تو از تو درخواست آتشبس و امنیت کردهاند.
گردون ز پی کمین خصمت
آورده به زه بسی کمانها
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر دشمنی تو، تلههایی با کمانهای بسیار آماده کرده است.
رای تو به روزگار طفلی
واقف شده بر بسی نهانها
هوش مصنوعی: در دوران کودکی، تو به بسیاری از رازها و حرفهای پنهان آگاه شدهای.
با عمر جوان و سال اندک
عقل از تو نبشته داستانها
هوش مصنوعی: با وجود آنکه جوان هستی و عمر کمی داری، اما تجربیات و داستانهای زیادی از تو به جا مانده است.
آن لطف شمایلت حقیقت
از روح همیدهد نشانها
هوش مصنوعی: آن زیبایی و جذابیت تو نشانههایی از روح و حقیقت را به نمایش میگذارد.
بشکست همای دولت تو
اندر تن خصم استخوانها
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی تو در برابر دشمنان به شکست و زوال میرسد.
آنگه که به بزم زر فشانی
فریاد برآورند کانها
هوش مصنوعی: زمانی که در جمع و بزم، از طلا و جواهرات صحبت میشود و سرودهای شادی برپا میشود، آنجا فریاد شادی و شادمانی بلند میشود.
بیخدمت درگه تو ما را
بودهست به عمر بر زیانها
هوش مصنوعی: در طول عمر ما، بیفایده بودن خدمت به درگاه تو باعث زیانهای بسیاری شده است.
خواهیم به دولت تو زین بس
گر زنده بویم عذر آنها
هوش مصنوعی: اگر ما در این دنیا به فضل و نعمت تو دست یابیم، هرچند در گذشته اشتباهاتی داشتهایم، آنها را فراموش میکنیم و عذرخواهی میکنیم.
تا کوکب سعد و نحس دائم
بر چرخ همیکند قرانها
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستارههای خوش یمن و بدیمن همواره در حال چرخش در آسمان هستند، قرائن و نشانهها وجود دارند.
از بخت بیاب کام و دولت
زان بیش که هست در گمانها
هوش مصنوعی: از سرنوشت و شانس خود بهرهمند شو و از آن بیشتر که در خیالها میگنجد، بهره ببر.