شمارهٔ ۶۱ - خطاب بجمال الدین که یکی از دوستان اوست
بزرگ منعم و مخدوم من جمال الدین
سپهر رفعت و کان سخا و کوه وقار
بخاکپای تو کان تاج فرق کیوانست
که شوق خدمتت از من ببرد صبرو قرار
تو آفتابی و تا طلعتت طلوع کند
بوم چوذره نهان زیر پرده شب تار
بروز و شب بدعای تو دوستداررانت
هزاردست براورده اند همچو چنار
میان به خدمت تو بستهاند چون پیکان
دهان به مدح تو بگشادهاند چون سوفار
نهاده گوش صدف سان که کی رسد تأیید
گشاده چشم چو نرگس که کی بود دیدار
چو جان خصم تو هر روز تا بشب رنجور
چو چشم بخت تو هر شام تا سحر بیدار
شمارهٔ ۶۰ - خطاب بچند دوست مسافر خود: سلام من که رساند بدان خجسته دیارشمارهٔ ۶۲ - خطاب بشهاب الدین که یکی دیگر از دوستان اوست: خلاصه همه عالم اجل شهاب الدین
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزرگ منعم و مخدوم من جمال الدین
سپهر رفعت و کان سخا و کوه وقار
هوش مصنوعی: مرد بزرگ و بخشندهای که در زندگیام بزرگترین منبع قدرت و حمایت من است، جمال الدین، همواره با بخشندگی و وقار خود مانند کوهی است که بر همه چیز سایه افکنده است.
بخاکپای تو کان تاج فرق کیوانست
که شوق خدمتت از من ببرد صبرو قرار
هوش مصنوعی: در زیر سایهسار تو که همچون تاجی بر سر کیوان (آسمان) است، شوق خدمت به تو آنقدر در دل من قوی است که صبر و آرامش را از من گرفته است.
تو آفتابی و تا طلعتت طلوع کند
بوم چوذره نهان زیر پرده شب تار
هوش مصنوعی: تو مانند خورشیدی که با طلوعش، زندهها را روشن میکند، و تا زمانی که نتوانی خود را نمایان کنی، گنجشکها در تاریکی شب پنهان هستند.
بروز و شب بدعای تو دوستداررانت
هزاردست براورده اند همچو چنار
هوش مصنوعی: در روز و شب، به دعاهای تو امیدواران به تو مشغولند و خواستههایشان برآورده شده است، مانند درخت چنار که همیشه سرسبز و پرثمر است.
میان به خدمت تو بستهاند چون پیکان
دهان به مدح تو بگشادهاند چون سوفار
هوش مصنوعی: در میان افرادی که به تو خدمت میکنند، مانند پیکانی هستند که به سمت تو روانه شدهاند و زبانشان به ستایش تو باز شده است، مانند ساز سُرنا.
نهاده گوش صدف سان که کی رسد تأیید
گشاده چشم چو نرگس که کی بود دیدار
هوش مصنوعی: گوش خود را مانند صدف بستهام و منتظرم تا کی حمایت و پشتیبانی میآید. چشمانم مانند نرگس باز است و در انتظارم که کی دیداری پیش میآید.
چو جان خصم تو هر روز تا بشب رنجور
چو چشم بخت تو هر شام تا سحر بیدار
هوش مصنوعی: دشمنت روزها در عذاب است، مثل اینکه بخت تو در شبها بیدار و هوشیار است.