شمارهٔ ۴۵ - در مدح معین الدین حسین هنگام ادای حج
شیرمردان چو عزم کار کنند
کار ازین گونه استوار کنند
آبخور زاتش سموم آرند
خوابگه در دهان مار کنند
پیش تیر بلا سپر گردند
نزد شیر اجل گذار کنند
پای بر گردن مراد نهند
پشت بر روی روزگار کنند
کم ناموس و سروری گیرند
ترک آشوب و کاروبار کنند
فرقت از اهل و از وطن جویند
هجرت ازیار و از دیار کنند
پس پشت افکنند منصب و جاه
روی در روی اضطرارکنند
کله خواجگی فروگیرند
بندگی محض اختیار کنند
سنک بردل نهند و بار کشند
مهر برلب نهند و کار کنند
جان شیرین نهند برکف دست
بس حدیث دیار و یار کنند
کاخ و کاشانه راکنند وداع
در دل بادیه قرا ر کنند
سهم ان راههای مردم خوار
پیش چشم امید خوار کنند
جان و جاه و سر و زر اندازند
خرج آن راه از ین چهار کنند
هرکجا عشق لایزال آمد
سر وزر را چه اعتبار کنند
دیده از هر چه هست بردوزند
تا چنین دولتی شکار کنند
تکیه گه بر حضیض کوه زنند
پای گه در شکاف غار کنند
بالش پر زسنگ خاره نهند
بستر گل زنوک خارکنند
گله از عندلیب و از طوطی
باشتر مرغ و سوسمار کنند
بر امید وصال خانه دوست
شربت زهر خوشگوار کنند
از بزرگان عجب نباشد اگر
کار های بزرگوار کنند
مقبلانرا چو وحی باشد رای
همه اندیشه استوار کنند
پس برهنه شوند چون شمشیر
تا که بانفس کار زار کنند
جان روحانیان قدسی را
وقت لبیک شرمسار کنند
چیست رمی الجمار نزد خرد
نفس اماره سنگسار کنند
چون بموقف رسند از پس شوط
سنگ آن راه اشکبار کنند
دستهای نیاز وقت دعا
راست چون پنجه چنار کنند
چون عروس حرم کند جلوه
جان شیرین براو نثار کنند
سقف مرفوع و خانه معمور
همه سکنی در آن جوار کنند
وز پی بوس خال رخسارش
سر فشانند و جانسپار کنند
خواجه لالای حجره بینی
که بدیدارش افتخار کنند
شب و مشک و سواد دیده زدل
کسوت او همی شعار کنند
خلفا جامه و سلاطین چتر
همه زان رنگ مستعار کنند
حبشی صورتی که سلطانان
دست بوسش هزار بارکنند
آن سبه جامه میر حاجب بار
کش امیر سرای بار کنند
سیر نادیده هیچ چهره وصل
مرکب هجر راهوار کنند
لاجرم از برای محملشان
ناقه الله بر قطار کنند
ملاء عرش از سرادق حفظ
گردشان خندق و حصار کنند
مرتبتشان ز چرخ بگذارند
خواجگیشان یکی هزار کنند
هر غباری که در فضای هوا
گر پیاده و گر سوار کنند
روشنان فلک برای شرف
کحل اغبر ازان غبار کنند
حور خلخال ناقه حجاج
بهر تشریف گوشوار کنند
زانسپس سالکان راه خدای
چون سوی قبله پاقرار کنند
اولا نام صاعد مسعود
حرز بازوی روزگار کنند
شرح اخلاق او حدی سازند
حاج چون بر شتر مهار کنند
ساکنان صوامع ملکوت
بر دعای وی اقتصار کنند
ذکر باقیش بر صحیفه روز
بسیاهی شب نگار کنند
ا ی بساکز برای این تشریف
کعبه و روضه انتظار کنند
تا همی کعبه را بهر دو جهان
مأمن هر گناهکار کنند
حرم خواجه باد کعبه خلق
تاکش از کعبه یادگار کنند
سال عمرش چنانکه هندسه زان
قاصر آید اگر شمار کنند
شمارهٔ ۴۴ - درمدح امام اجل عزالاسلام معین الدین حسین: باز خورشید چرخ رخشان شدشمارهٔ ۴۶ - قصیده: ایکه خورشید زشرم دل تو آب شود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیرمردان چو عزم کار کنند
کار ازین گونه استوار کنند
هوش مصنوعی: مردان شجاع وقتی عزم و اراده کنند، کارها را به شکلی محکم و محکم پیش میبرند.
آبخور زاتش سموم آرند
خوابگه در دهان مار کنند
هوش مصنوعی: آبخوری که جان میگیرد از آتش، در زمانی که سموم فراوان میآید، به مامن ماران تبدیل میشود.
پیش تیر بلا سپر گردند
نزد شیر اجل گذار کنند
هوش مصنوعی: در برابر درد و مصیبت، انسانها مانند سپری عمل میکنند و در مواجهه با مرگ، باید از خودشان عبور کنند.
پای بر گردن مراد نهند
پشت بر روی روزگار کنند
هوش مصنوعی: به کسانی که به آرزوها و اهداف خود میرسند، احترام بگذارید و پشت به مشکلات و سختیهای زندگی کنید.
کم ناموس و سروری گیرند
ترک آشوب و کاروبار کنند
هوش مصنوعی: ترکها با بیاحترامی و قیام، به دنبال قدرت و مدیریت هستند.
فرقت از اهل و از وطن جویند
هجرت ازیار و از دیار کنند
هوش مصنوعی: افراد به خاطر جدایی از عزیزان و زادگاه خود، هجرت میکنند و از دوستان و دیارشان دور میشوند.
پس پشت افکنند منصب و جاه
روی در روی اضطرارکنند
هوش مصنوعی: پس آنچه که داشتهاند را پشت سر میگذارند و در مواقع اضطرار به واقعیت و چالشهای زندگی نگاه میکنند.
کله خواجگی فروگیرند
بندگی محض اختیار کنند
هوش مصنوعی: افراد قدرتطلب و مغرور باید تواضع کنند و به طور کامل به بندگی و خدمتگزاری بپردازند.
سنک بردل نهند و بار کشند
مهر برلب نهند و کار کنند
هوش مصنوعی: سنگ را بر دل مینهند و بار را حمل میکنند، دلسردی را بر لب میگذارند و کار میکنند.
جان شیرین نهند برکف دست
بس حدیث دیار و یار کنند
هوش مصنوعی: جان شیرین را روی دست گذاشته و به روایت صحبتهای مربوط به دیار و محبوب خود میپردازند.
کاخ و کاشانه راکنند وداع
در دل بادیه قرا ر کنند
هوش مصنوعی: آنها برای رفتن فاصلهها را ترک میکنند و در دل دشت آرامش مییابند.
سهم ان راههای مردم خوار
پیش چشم امید خوار کنند
هوش مصنوعی: راههایی که مردم را به ذلت میکشاند، در برابر چشمان کسانی که به امید خوشبختی هستند، نابود میشود.
جان و جاه و سر و زر اندازند
خرج آن راه از ین چهار کنند
هوش مصنوعی: جان و مقام و سر و مال خود را صرف آن راه میکنند و از این چهار چیز میگذرند.
هرکجا عشق لایزال آمد
سر وزر را چه اعتبار کنند
هوش مصنوعی: هر کجا که عشق بیپایان حضور داشته باشد، دیگر به مقام و موقعیت ظاهری اهمیتی داده نمیشود.
دیده از هر چه هست بردوزند
تا چنین دولتی شکار کنند
هوش مصنوعی: چشمها را از هر چیزی برمیدارند تا به چنین قدرت و دولتی دست یابند.
تکیه گه بر حضیض کوه زنند
پای گه در شکاف غار کنند
هوش مصنوعی: مکانی که قرار دارد بر دامنه کوه، در بعضی مواقع به چالههای عمیق و شکافهای غار میرسد.
بالش پر زسنگ خاره نهند
بستر گل زنوک خارکنند
هوش مصنوعی: بالش را با سنگهای سخت پر کنند و بر روی بستر گل، گل را با نوک خارها خراب کنند.
گله از عندلیب و از طوطی
باشتر مرغ و سوسمار کنند
هوش مصنوعی: شکایت از بلبل و طوطی نکنید، زیرا پرندگان و حیوانات دیگر هم میتوانند در بیان احساسات و زیباییها باشند.
بر امید وصال خانه دوست
شربت زهر خوشگوار کنند
هوش مصنوعی: به امید رسیدن به دیدار دوست، حتی تلخی و درد را نیز شیرین میدانند و تحمل میکنند.
از بزرگان عجب نباشد اگر
کار های بزرگوار کنند
هوش مصنوعی: از افراد بزرگ و با شخصیت، عجیب نیست که کارهای بزرگ و شایستهای انجام دهند.
مقبلانرا چو وحی باشد رای
همه اندیشه استوار کنند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که افرادی که به استقبال ما میآیند، گویی که وحی الهی بر آنها نازل شده است، زیرا همهی آنها با اندیشهای قوی و محکم در این زمینه عمل میکنند.
پس برهنه شوند چون شمشیر
تا که بانفس کار زار کنند
هوش مصنوعی: پس مانند شمشیر، برهنه و آماده میشوند تا با نفس خود به جنگ بپردازند.
جان روحانیان قدسی را
وقت لبیک شرمسار کنند
هوش مصنوعی: وقتی روحانیان و مقدسین صدای لبیک را میشنوند، احساس شرمندگی میکنند.
چیست رمی الجمار نزد خرد
نفس اماره سنگسار کنند
هوش مصنوعی: رمی الجمار به معنای پرتاب سنگ به سوی نشانهها یا نمادها است. در اینجا به نوعی به تعبیر و تزکیه نفس اشاره دارد. نفس اماره، که به تمایلات و خواستههای نفسانی اشاره دارد، باید تحت کنترل و سرکوب قرار گیرد تا انسان به رشد و کمال برسد. در واقع، هدف، مقابله با وسوسهها و هوسهاست تا بتوان به آرامش و تعادل رسید.
چون بموقف رسند از پس شوط
سنگ آن راه اشکبار کنند
هوش مصنوعی: زمانی که به نقطهای برسند که باید از دشواریها عبور کنند، راهی پر از اشک و غم را در پیش خواهند داشت.
دستهای نیاز وقت دعا
راست چون پنجه چنار کنند
هوش مصنوعی: دستهای دراز شده برای دعا به سمت آسمان، مانند شاخههای یک درخت چنار، هستند.
چون عروس حرم کند جلوه
جان شیرین براو نثار کنند
هوش مصنوعی: زمانی که عروس حرم زیبایی خود را نمایان میکند، جان شیرین به زیباییاش نثار میشود.
سقف مرفوع و خانه معمور
همه سکنی در آن جوار کنند
هوش مصنوعی: سقف بلند و خانهای آباد است و همه در آنجا سکونت دارند.
وز پی بوس خال رخسارش
سر فشانند و جانسپار کنند
هوش مصنوعی: دنبال بوسیدن خال صورتش هستند و جانشان را فدای او میکنند.
خواجه لالای حجره بینی
که بدیدارش افتخار کنند
هوش مصنوعی: آن کسی که در حجره نشسته و لالایی میخواند، در دیدار آن شخص به خود میبالد و افتخار میکند.
شب و مشک و سواد دیده زدل
کسوت او همی شعار کنند
هوش مصنوعی: شب و بوی خوش مشک و رنگ سیاه چشمانش، همگی نشانه و علامتی از دل من هستند.
خلفا جامه و سلاطین چتر
همه زان رنگ مستعار کنند
هوش مصنوعی: خلفا و پادشاهان، همه به گونهای از لباس و پرچم استفاده میکنند که رنگ و زیبایی آنها به طور غیر اصلی و موقتی است.
حبشی صورتی که سلطانان
دست بوسش هزار بارکنند
هوش مصنوعی: حبشیای که چهرهاش زیباست و سلطانها حاضرند بارها به او ادب کنند و دستش را ببوسند.
آن سبه جامه میر حاجب بار
کش امیر سرای بار کنند
هوش مصنوعی: آن شخصی که وظیفه دارد بار امیر را به دوش بکشد، با لباس مخصوص خود آماده شده است.
سیر نادیده هیچ چهره وصل
مرکب هجر راهوار کنند
هوش مصنوعی: سیر نادیده یعنی به سفر رفتن به دنیای ناشناخته و دیدن آنچه که قابل مشاهده نیست. در این سفر، هیچ چهرهای از وصالی که در دلت آرزو داری، یافت نمیشود و تنها دردی که ناشی از جدایی است، به تو تحمیل میشود.
لاجرم از برای محملشان
ناقه الله بر قطار کنند
هوش مصنوعی: پس به اجبار برمیدارند که شتران خدا را برای حمل و نقل آنها به صف کنند.
ملاء عرش از سرادق حفظ
گردشان خندق و حصار کنند
هوش مصنوعی: فرشتگان آسمانی از برکت وجودشان همچون دیواری دور عرش الهی را احاطه میکنند و از آن محافظت مینمایند.
مرتبتشان ز چرخ بگذارند
خواجگیشان یکی هزار کنند
هوش مصنوعی: آنها مقام و جایگاه خود را از آسمان عالیتر قرار دهند و به خاطر خواستههایشان، تعداد زیادی از آنها به وجود آورند.
هر غباری که در فضای هوا
گر پیاده و گر سوار کنند
هوش مصنوعی: هر غباری که در هوا وجود دارد، چه شخصی در حال پیادهروی باشد و چه سوار بر وسیلهای، به وجود خواهد آمد.
روشنان فلک برای شرف
کحل اغبر ازان غبار کنند
هوش مصنوعی: آسمان روشن به خاطر ارزش و زیبایی کحلی که از غبار به وجود میآید، خود را میزداید و تحت تأثیر قرار میگیرد.
حور خلخال ناقه حجاج
بهر تشریف گوشوار کنند
هوش مصنوعی: حوری که خلخال به پا دارد، گوشوارهای برای زینت ناقه حجاج میکند تا جلوهای خاص به آن ببخشد.
زانسپس سالکان راه خدای
چون سوی قبله پاقرار کنند
هوش مصنوعی: سپس سالکان مسیر الهی، مانند کسانی که به سوی قبله ثابت قدم میایستند.
اولا نام صاعد مسعود
حرز بازوی روزگار کنند
هوش مصنوعی: در آغاز، نام صاعد مسعود را به عنوان تکیهگاه و محافظی برای روزگار قرار میدهند.
شرح اخلاق او حدی سازند
حاج چون بر شتر مهار کنند
هوش مصنوعی: شخصیت و رفتار او را به گونهای محدود میکنند که مانند مهار کردن شتری باشد.
ساکنان صوامع ملکوت
بر دعای وی اقتصار کنند
هوش مصنوعی: ساکنان آسمانها تنها به دعا و نیکی او اکتفا کنند.
ذکر باقیش بر صحیفه روز
بسیاهی شب نگار کنند
هوش مصنوعی: باکی از یادبود نمانده، تنها یادها و خاطراتی را بر صفحه زندگی در دل شب تار یادداشت میکنند.
ا ی بساکز برای این تشریف
کعبه و روضه انتظار کنند
هوش مصنوعی: ای کسانی که برای دیدن کعبه و روضه (مدینه) در انتظار هستید، این انتظار شما شایسته و ارزشمند است.
تا همی کعبه را بهر دو جهان
مأمن هر گناهکار کنند
هوش مصنوعی: به خاطر میآید که کعبه به عنوان پناهگاهی برای تمام انسانها، حتی برای گناهکاران، در نظر گرفته شده است. این مکان مقدس میتواند محل آرامش و توبه برای کسانی باشد که به دنبال اصلاح خود هستند.
حرم خواجه باد کعبه خلق
تاکش از کعبه یادگار کنند
هوش مصنوعی: حرم خواجه همانند کعبهای است که مردم به خاطر ارتباط با آن، یادگارهایی از کعبه به همراه میآورند.
سال عمرش چنانکه هندسه زان
قاصر آید اگر شمار کنند
هوش مصنوعی: اگر بخواهند سالهای عمر او را بشمارند، مثل این است که هندسه نتواند به شکل دقیقی آن را محاسبه کند.