گنجور

شمارهٔ ۲۱ - نکوهش زروسیم

اینهمه لاف مزن گرچه ترا سیم و زر است
که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست
دل مبند ار خردی داری بر سیم وزرت
که زروسیم جهان همچو جهان در گذرست
زوبدنیات حسابست بعقبات عقاب
راستی دردوجهان رنج دل ودرد سرست
گوئی ار زر همه شادی ونشاط افزاید
اینهمه هست ولی نقرس هم بر اثرست
چه کنی فخر به چیزی که بخواب اربینی
همه تعبیرش بیماری ورنج وضررست
دل همی باید روشن به قناعت ورنه
بی زرت خود برسد هرچه قضا وقدرست
خود ببین تا چه شرف دارد بر آینه گاز
گرچه چون گل همه وقتی دهنش پر ز زرست
نرگس ارباز رونزهت شده باشد گو باش
لاجرم از پی حفظش همه شب در سهرست
تاج زر بر سر شمعست چرا می گرید
خود همه گریش از آنست که آن تاج زرست
آفتاب از پی این خرده زر دردل کان
درتکاپوی شده دائم و بیخواب وخورست
آتش از بهر چه میرد بجوانی زرخیز
از تلف گشتن آن چند قراضه شررست
از ترازوی ودو کفش تو قیاسی میکن
کانکه زر دارد زیر انکه ندارد زبرست
فاخته پیرهن کهنه بپوشید ازآن
فارغ از بند وزدام وقفس حیلگرست
باز طاوس گرفتار بدست نا اهل
بهر آنست که زر برزبربال وپرست
سرو آزاد از آن شد که تهیدست آمد
غنچه دلتنگ زآنست که در بند زرست
گر بتحقیق همه جنس بر جنس روند
گرد آن گردد زر کوز همه کس بترست
اینهمه گفتم انصاف بباید دادن
هرچه زین نوع بود جمله هبا وهدرست
این کسی گوید کش زر نبود در کیسه
ورنه مردم همه جایی بدرم معتبرست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینهمه لاف مزن گرچه ترا سیم و زر است
که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که در دست داری، خود را بزرگ مکن، زیرا طلا و نقره تنها برای افراد باهوش اهمیت چندانی ندارد.
دل مبند ار خردی داری بر سیم وزرت
که زروسیم جهان همچو جهان در گذرست
هوش مصنوعی: اگر دارای خرد و دانایی هستی، دل خود را به مال و ثروت وابسته نکن، زیرا که ثروت و جواهرات دنیا، مانند خود این دنیا، در حال گذر و زوال هستند.
زوبدنیات حسابست بعقبات عقاب
راستی دردوجهان رنج دل ودرد سرست
هوش مصنوعی: در این دنیا حساب و کتابی وجود دارد که در نهایت به پیامدها و عواقب زندگی ما منتهی می‌شود. در هر دو جهان، زندگی پر از رنج‌ها و دردهای قلبی و مشکلات است.
گوئی ار زر همه شادی ونشاط افزاید
اینهمه هست ولی نقرس هم بر اثرست
هوش مصنوعی: انگار هرگاه طلا به شادی و شوق اضافه کند، اما در عین حال نقره نیز تأثیر خاص خودش را دارد.
چه کنی فخر به چیزی که بخواب اربینی
همه تعبیرش بیماری ورنج وضررست
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که به چیزی فخر کنی، وقتی که خواب و تعبیر آن همه به رنج و آسیب منجر می‌شود؟
دل همی باید روشن به قناعت ورنه
بی زرت خود برسد هرچه قضا وقدرست
هوش مصنوعی: آدمی باید با قناعت دلش را روشن نگه دارد، وگرنه هر چه مقدر شده باشد، بدون داشتن ثروت هم به او می‌رسد.
خود ببین تا چه شرف دارد بر آینه گاز
گرچه چون گل همه وقتی دهنش پر ز زرست
هوش مصنوعی: به خودت نگاه کن و ببین که چقدر برتر از آینه هستی، هرچند که گل همیشه دهانش پر از طلاست.
نرگس ارباز رونزهت شده باشد گو باش
لاجرم از پی حفظش همه شب در سهرست
هوش مصنوعی: اگر نرگس (گل) در دشت زنده و زیبا شده باشد، باید حتماً در شب برای حفظ و نگهداری آن تلاش کنی؛ زیرا باید مراقبش بود.
تاج زر بر سر شمعست چرا می گرید
خود همه گریش از آنست که آن تاج زرست
هوش مصنوعی: شمعی که تاج زر بر سر دارد، به خاطر آن تاج می‌گرید. به عبارتی دیگر، غم و گریه‌اش ناشی از زیبایی و زینت آن تاج است.
آفتاب از پی این خرده زر دردل کان
درتکاپوی شده دائم و بیخواب وخورست
هوش مصنوعی: در جستجوی این ذره طلای با ارزش، آفتاب همواره و بی‌وقفه بیدار و در تلاش است.
آتش از بهر چه میرد بجوانی زرخیز
از تلف گشتن آن چند قراضه شررست
هوش مصنوعی: آتش چرا در جوانی خاموش می‌شود، وقتی که این گنجینه‌ی زرخیز تنها تعدادی ذره‌ی کوچک را از دست می‌دهد؟
از ترازوی ودو کفش تو قیاسی میکن
کانکه زر دارد زیر انکه ندارد زبرست
هوش مصنوعی: ترازویی که دو روی آن را با هم می‌سنجد، نشان می‌دهد که چه چیزی ارزش بیشتری دارد. همان‌طور که یک کفش با زیره طلایی، ارزش بالاتری از همان کفش بدون زیره دارد، ما نیز باید به ارزش واقعی چیزها توجه کنیم و نه صرفاً به ظاهر آنها.
فاخته پیرهن کهنه بپوشید ازآن
فارغ از بند وزدام وقفس حیلگرست
هوش مصنوعی: کبوتر پیر، لباس کهنه‌ای به تن کرده و از بند و قفس آزاد است، و به آرامی در جستجوی راه‌حلی برای زندگی‌اش است.
باز طاوس گرفتار بدست نا اهل
بهر آنست که زر برزبربال وپرست
هوش مصنوعی: طاووس که زیبا و مغرور است، به خاطر طمع و وابستگی به زرق و برق دنیا در دام نااهلان گرفتار می‌شود.
سرو آزاد از آن شد که تهیدست آمد
غنچه دلتنگ زآنست که در بند زرست
هوش مصنوعی: درخت سرو وقتی آزاد و رها می‌شود که در شرایط ناگواری قرار بگیرد. اما غنچه گل که دلتنگ است، به خاطر آن است که در قید و بند طلا و زینت‌ها گرفتار است.
گر بتحقیق همه جنس بر جنس روند
گرد آن گردد زر کوز همه کس بترست
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت نگاه کنیم، همه چیز در نوع خود به هم مرتبط است و در این ارتباط، طلا به نوعی برتر از دیگر اشیا می‌شود که هر کس از آن می‌ترسد.
اینهمه گفتم انصاف بباید دادن
هرچه زین نوع بود جمله هبا وهدرست
هوش مصنوعی: من این همه حرف زدم که باید انصاف رعایت شود؛ هر چیزی از این نوع تنها بی‌فایده و هدر است.
این کسی گوید کش زر نبود در کیسه
ورنه مردم همه جایی بدرم معتبرست
هوش مصنوعی: این فرد می‌گوید که اگر در کیسه‌اش طلا نباشد، چرا دیگران در همه جا به او احترام می‌گذارند.