گنجور

شمارهٔ ۵۸

ماییم و غم عشق و سر کوی ملامت
گم کرده ز بی خویشتنی راه سلامت
شهری ست پر از فتنه و راهی ست پرآشوب
نه روی سفر کردن و نه رای اقامت
رفتی و مپندار که دست از تو بدارم
دست من و دامان تو تا روز قیامت
من پند رفیقان موافق نشنیدم
زیرا شدم آماجگه تیر ملامت
هر کس که نصیحت ز عزیزان نکند گوش
بسیار بخاید سرانگشت ندامت
اشکم که به رخسار تو مانست نشاندم
بر گوشه چشمش به صد اعزاز و کرامت
در سینه عجب نیست که دارد دل بیمار
آن را که خمیده است چو ابروی تو قامت
عیّار که منصور شود بر همه کامی
آنست که بر دار زنندش به علامت
هر شب که جلال از غم دل آه برآرد
سکان سماوات بنالند تمامت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماییم و غم عشق و سر کوی ملامت
گم کرده ز بی خویشتنی راه سلامت
هوش مصنوعی: ما درگیر غم عشق هستیم و در کوی ملامت، که به خاطر نبود خودمان، راه رهایی و سلامت را گم کرده‌ایم.
شهری ست پر از فتنه و راهی ست پرآشوب
نه روی سفر کردن و نه رای اقامت
هوش مصنوعی: شهر پر از آشوب و مشکلات است و مسیرها نیز پر از هرج و مرج. نه می‌توان به سفر رفت و نه می‌توان در اینجا ماند و اقامت گزید.
رفتی و مپندار که دست از تو بدارم
دست من و دامان تو تا روز قیامت
هوش مصنوعی: وقتی تو رفتی، فکر نکن که از تو فاصله می‌گیرم. من همیشه به تو فکر می‌کنم و پیوند ما تا ابد ادامه دارد.
من پند رفیقان موافق نشنیدم
زیرا شدم آماجگه تیر ملامت
هوش مصنوعی: من نصایح دوستان را نادیده گرفتم چرا که به هدف انتقادها و سرزنش‌ها تبدیل شدم.
هر کس که نصیحت ز عزیزان نکند گوش
بسیار بخاید سرانگشت ندامت
هوش مصنوعی: هر کسی که از نصیحت و توصیه‌های عزیزانش غافل شود، در آینده دچار پشیمانی و افسوس زیادی خواهد شد.
اشکم که به رخسار تو مانست نشاندم
بر گوشه چشمش به صد اعزاز و کرامت
هوش مصنوعی: اشک من که شبیه چهره توست، با احترام و ارادت بر گوشه چشمت قرار داده‌ام.
در سینه عجب نیست که دارد دل بیمار
آن را که خمیده است چو ابروی تو قامت
هوش مصنوعی: دلی که بیمار است، در سینه‌اش تعجبی وجود ندارد، زیرا قامت او به اندازه ابروی تو خوش‌فرم و خمیده است.
عیّار که منصور شود بر همه کامی
آنست که بر دار زنندش به علامت
هوش مصنوعی: انسانی که شجاعت و لیاقت دارد، وقتی به اوج موفقیت می‌رسد که در شرایط سخت و دشوار هم شناخته شود.
هر شب که جلال از غم دل آه برآرد
سکان سماوات بنالند تمامت
هوش مصنوعی: هر شب وقتی جلال از درد دلش آهی می‌کشد، تمامی ساکنان آسمان‌ها نیز شکایت می‌کنند.