گنجور

شمارهٔ ۴۹

دل از هوای تو دشوار بر توانم داشت
چگونه خاطر ازین کار بر توانم داشت
نه آنچنان ز شراب شبانه سرمستم
که راه کلبه خمّار بر توانم داشت
بدین صفت که مرا دیده در تو حیران است
قدم ز پیش تو دشوار بر توانم داشت
مرا تنی ست چو کاهی و بار غم چون کوه
گمان مبر که من این بار بر توانم داشت
ز جان من رمقی تا به جاست می کوشم
مگر ز راه خود این خار بر توانم داشت
سرشک من نه چنان است کآستین یک دم
ز پیش دیده خونبار بر توانم داشت
ازین هوس که مرا در سر است ظن مبرید
که من سر از قدم یار بر توانم داشت
به ترک دین بکنم چون جلال اگر روزی
ز چین زلف تو زنّار بر توانم داشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از هوای تو دشوار بر توانم داشت
چگونه خاطر ازین کار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: دل من چگونه می‌تواند در هوای تو آرام بگیرد، وقتی که به خاطر این وضعیت نمی‌توانم راحت فکر کنم؟
نه آنچنان ز شراب شبانه سرمستم
که راه کلبه خمّار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: من به قدری از شراب شبانه مست نیستم که نتوانم به کلبه‌ی میگسار بروم و مسیر آن را گم کنم.
بدین صفت که مرا دیده در تو حیران است
قدم ز پیش تو دشوار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: اینطور که به نظر می‌رسد، من با دیدن تو دچار حیرت و شگفتی شده‌ام، از این رو نمی‌توانم از جلو تو قدم بردارم.
مرا تنی ست چو کاهی و بار غم چون کوه
گمان مبر که من این بار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: من جسمی دارم بسیار سبک مانند کاه، اما بار غم و مشکلاتم سنگینی همچون کوه دارد. پس تو نباید فکر کنی که من می‌توانم این بار سنگین را تحمل کنم.
ز جان من رمقی تا به جاست می کوشم
مگر ز راه خود این خار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: تا زمانی که در وجودم نیرو و انرژی باقی مانده است، می‌کوشم تا شاید بتوانم این مشکلات و موانع را از سر راه خود بردارم.
سرشک من نه چنان است کآستین یک دم
ز پیش دیده خونبار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: اشک من آن‌قدر نیست که بتوانم حتی برای یک لحظه آستینم را جلو ببندم و آن را از چشمان پر از اشک پنهان کنم.
ازین هوس که مرا در سر است ظن مبرید
که من سر از قدم یار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: من به خاطر آرزویی که در دل دارم، نباید تصور کنید که می‌توانم از جای پای محبوبم فاصله بگیرم.
به ترک دین بکنم چون جلال اگر روزی
ز چین زلف تو زنّار بر توانم داشت
هوش مصنوعی: اگر روزی بتوانم به کمک موهای زیبا و برازنده‌ات، خود را از دین و آئین جدا کنم، مانند جلال، این کار را انجام می‌دهم.