گنجور

شمارهٔ ۴۱

چون تو گلی در همه گلزار نیست
چون تو شکر در همه بازار نیست
نامه به پایان شد و باقی سخن
قصّه ما در خور طومار نیست
هر که گرفتار تو شد جان سپُرد
وای بر آن کس که گرفتار نیست
یار به جانی اگر آید به دست
هرزه مگویید که بسیار نیست
شیخ به مسجد شد و رهبان به دیر
منزل ما جز در خمّار نیست
لشکر سلطان صف عشق را
رایت منصور بِه از دار نیست
هر که به عالم پی یاری گرفت
وه که من سوخته را یار نیست
شب که کنم ناله ز درد فراق
کس به جز از بخت تو بیدار نیست
جان و دل و صبر و تن و عقل و هوش
رفت و چو من هیچ سبکبار نیست
نیست خریدار تو تنها جلال
کیست که از جانت خریدار نیست

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون تو گلی در همه گلزار نیست
چون تو شکر در همه بازار نیست
هوش مصنوعی: تو مانند گلی هستی که در هیچ باغی پیدا نمی‌شود و همچنان مانند شکری هستی که در هیچ بازاری وجود ندارد.
نامه به پایان شد و باقی سخن
قصّه ما در خور طومار نیست
هوش مصنوعی: نامه به پایان رسید و باقی‌مانده داستان ما آنقدر طولانی نیست که بخواهد در طوماری نوشته شود.
هر که گرفتار تو شد جان سپُرد
وای بر آن کس که گرفتار نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق تو اسیر شده، جانش را فدای تو می‌کند. اما چه بدبختی است برای آن کسی که به عشق تو دچار نشده است.
یار به جانی اگر آید به دست
هرزه مگویید که بسیار نیست
هوش مصنوعی: اگر معشوق با جان و دل به سراغت بیاید، نباید به او بگویی که این موضوع اهمیت زیادی ندارد یا خیلی بزرگ نیست.
شیخ به مسجد شد و رهبان به دیر
منزل ما جز در خمّار نیست
هوش مصنوعی: شیخ به مسجد رفت و راهب به دیر، اما در خانه‌ی ما تنها نشانه‌ای از شرابخواری وجود دارد.
لشکر سلطان صف عشق را
رایت منصور بِه از دار نیست
هوش مصنوعی: سلطان عشق، نیروهای خود را به خوبی سازماندهی کرده و برای پیروزی در این نبرد، هیچ چیزی را از دست نخواهد داد.
هر که به عالم پی یاری گرفت
وه که من سوخته را یار نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال کمک و یاری از عالم و دانش است، وای بر من که هیچ کس یار و همدم من نیست.
شب که کنم ناله ز درد فراق
کس به جز از بخت تو بیدار نیست
هوش مصنوعی: شب که ناله و فریاد می‌زنم از درد دوری، هیچ‌کس جز شانس تو بیدار نیست.
جان و دل و صبر و تن و عقل و هوش
رفت و چو من هیچ سبکبار نیست
هوش مصنوعی: تمام وجودم، اعم از احساسات و توانایی‌هایم، از دست رفته و اکنون هیچ کس به اندازه من احساس سبکی و بی‌وزنی نمی‌کند.
نیست خریدار تو تنها جلال
کیست که از جانت خریدار نیست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به اندازه تو اهمیت ندارد؛ مگر کسی که تمام وجودت را می‌خواهد، او کسی است که ارزش جانت را می‌داند.