گنجور

شمارهٔ ۳۴

بگذار تا بمیرم بر آستان دوست
باشد که یاد من برود بر زبان دوست
بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی
آه از دل ستمگر نامهربان دوست
خاک کفش به ملک دو عالم اگر دهند
هر چند سود ماست نخواهم زیان دوست
جانِ منِ رمیده خاکی نشانه کرد
هر تیر ناوکی که بجست از کمان دوست
اجزای هستی ام همگی زان دوست شد
یک یک ببین که هست به مهر و نشان دوست
گر دل ببرد طرّه مشکین او چه باک
صدجان فدای طرّه عنبرفشان دوست
بی دوست سیر گشته ام از جان خویشتن
ور باورت نمی کند آری به جان دوست
آن طالع از کجا که ببوسم رکاب یار
وان دولت از کجا که بگیرم عنان دوست
هر کس به کام معتکف خلوتی شدند
مسکین جلال معتکف آستان دوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگذار تا بمیرم بر آستان دوست
باشد که یاد من برود بر زبان دوست
هوش مصنوعی: بگذار تا بر درگاه محبوب بمیرم، زیرا این تنها راهی است که یاد من از زبان او فراموش نشود.
بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی
آه از دل ستمگر نامهربان دوست
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ گونه رحمتی از سوی دل ستمگر و دوست بی‌رحم دریافت نمی‌کنند و فقط آه و ناله از دل آنها بلند می‌شود.
خاک کفش به ملک دو عالم اگر دهند
هر چند سود ماست نخواهم زیان دوست
هوش مصنوعی: اگر به من خاک کفش دنیا و آخرت را هم بدهند، نمی‌خواهم که به دوستم آسیبی برسد، هرچند که این برای من نفعی داشته باشد.
جانِ منِ رمیده خاکی نشانه کرد
هر تیر ناوکی که بجست از کمان دوست
هوش مصنوعی: روح رنج‌کشیده‌ام، گویا هر تیر بی‌هدف که از کمان محبوب رها شد، نشانه‌اش روی من بود.
اجزای هستی ام همگی زان دوست شد
یک یک ببین که هست به مهر و نشان دوست
هوش مصنوعی: تمام وجود من به خاطر دوست شکل گرفته است. هر یک از اجزای وجودم نشانه‌ای از محبت و مهر اوست.
گر دل ببرد طرّه مشکین او چه باک
صدجان فدای طرّه عنبرفشان دوست
هوش مصنوعی: اگر او با موهای مشکینش دل مرا ببرد، جای نگرانی نیست؛ صد جان هم فدای موهای عطرآگین دوست می‌شود.
بی دوست سیر گشته ام از جان خویشتن
ور باورت نمی کند آری به جان دوست
هوش مصنوعی: بدون دوست، از خودم دور شده‌ام و زندگی می‌کنم. اگر به این موضوع اعتقاد نداری، به جان دوستم قسم می‌خورم که این حقیقت است.
آن طالع از کجا که ببوسم رکاب یار
وان دولت از کجا که بگیرم عنان دوست
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه سرنوشتی برای من رقم خورده که به یارم نزدیک شوم و از او بهره‌مند گردم.
هر کس به کام معتکف خلوتی شدند
مسکین جلال معتکف آستان دوست
هوش مصنوعی: هر کسی که در گوشه‌ای دلنشین و خلوتی قرار گیرد، به حقیقت دچار جمال و زیبایی آن دوست بزرگوار می‌شود.