گنجور

شمارهٔ ۳۳

یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
یا رب آن سرو است یا بالای اوست
بعد ازین جان من و سودای او
گر برآید بر من از عشقش نکوست
وه! که باد صبح جانم تازه کرد
ای نسیم صبحگاهی این چه بوست
بی خطایی دور راند این چه طبع
بی گناهی خشم گیرد این چه خوست
ای عزیزان! الغیاث از جور یار
وی مسلمانان! فغان از دست دوست
این دل مجروح سرگردان من
در خم چوگان او مانند گوست
عکس رنگ روی او در چشم من
راست همچون لاله ای برطرف جوست
غنچه حُسنش هنوز آبستن است
صبر کن تا گل برون آید ز پوست
دوست ترک دوستان کرد و برفت
خاطر ما همچنان در جُست و جوست
ریختی خونم پشیمانی چه سود
فکر آن دم کن که آب اندر سبوست
جز حدیث عشق در گوش جلال
در نمی گیرد چه جای پندگوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
یا رب آن سرو است یا بالای اوست
هوش مصنوعی: ای خدای من، آیا آنچه می‌بینم صورت زیبا و ماه‌مانند دوست است یا درخت سروی با قامت بلند؟
بعد ازین جان من و سودای او
گر برآید بر من از عشقش نکوست
هوش مصنوعی: اگر بعد از این، جان من و آرزوی او به سراغم بیاید، خوب است که این اتفاق از عشقش باشد.
وه! که باد صبح جانم تازه کرد
ای نسیم صبحگاهی این چه بوست
هوش مصنوعی: وای! چه هوای تازهایی صبحگاهی، جانم را سرشار از زندگی کرد. این نسیم صبحگاهی، چه عطر دلپذیری دارد!
بی خطایی دور راند این چه طبع
بی گناهی خشم گیرد این چه خوست
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که انسان بی‌گناه و پاک، به دور از خطا و اشتباه است. این که خشم و نارضایتی چه نوع خواسته‌ای از او برمی‌خیزد، نشان‌دهنده‌ی بی‌گناهی و طبع راستین اوست.
ای عزیزان! الغیاث از جور یار
وی مسلمانان! فغان از دست دوست
هوش مصنوعی: ای عزیزان! کمک بخواهید از ستم یار و ای مسلمانان! آه و ناله از دست دوست.
این دل مجروح سرگردان من
در خم چوگان او مانند گوست
هوش مصنوعی: دل آشفته و درمانده‌ام در بازی او مثل یک توپ است که در میدان چوگان به این سو و آن سو می‌رود.
عکس رنگ روی او در چشم من
راست همچون لاله ای برطرف جوست
هوش مصنوعی: رنگ چهره‌اش در چشمان من درست مانند لاله‌ای است که بر سر آب جوانه زده است.
غنچه حُسنش هنوز آبستن است
صبر کن تا گل برون آید ز پوست
هوش مصنوعی: دوست زیبا و دلربا هنوز به کمال نرسیده است. کمی صبر کن تا زیبایی‌اش به طور کامل نمایان شود و شکوفا گردد.
دوست ترک دوستان کرد و برفت
خاطر ما همچنان در جُست و جوست
هوش مصنوعی: دوست، دوستان خود را ترک کرد و رفت، و دل ما همچنان در پی اوست.
ریختی خونم پشیمانی چه سود
فکر آن دم کن که آب اندر سبوست
هوش مصنوعی: اگر خونم را ریختی، دیگر پشیمانی فایده‌ای ندارد. به یاد داشته باش که آن لحظه‌ای که این کار را کردی، در حقیقت آب در ظرفی است که قبلاً پر شده و نمی‌توان آن را بازگرداند.
جز حدیث عشق در گوش جلال
در نمی گیرد چه جای پندگوست
هوش مصنوعی: جز سخنان عشق در گوش جلال نفوذ نمی‌کند و چه دلیلی برای پند گفتن وجود دارد.