گنجور

شمارهٔ ۲۷

ای از می عشق تو دلم مست
در پای غمت فتاده ام پست
بر سنگ غم تو جام صبرم
از دست در اوفتاد و بشکست
من واله و چشم تو برابر
هشیار به باده کی شود مست
با عشق، خرد ستیزه می کرد
در پای فکندش از سر دست
جانا چه بد است عادت او
دل می گسلد ز دوست پیوست
آن را که ارادتی ست داند
بسم اللّه اگر ارادتت هست
از دل مطلب وفا جلالا
کان قطره به بحر عشق پیوست
آن کاو سرِ دردِ دوست دارد
از دردسر زمانه وارست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای از می عشق تو دلم مست
در پای غمت فتاده ام پست
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو در حال مستی هستم و در برابر غم عشقت، به خاک افتاده‌ام.
بر سنگ غم تو جام صبرم
از دست در اوفتاد و بشکست
هوش مصنوعی: بدین معناست که در سختی و اندوه تو، صبر و استقامتم به شدت آسیب دیده و از دست رفت.
من واله و چشم تو برابر
هشیار به باده کی شود مست
هوش مصنوعی: من عاشق و شیفته‌ی تو هستم و در حضور تو، حتی با وجود آگاهی و هوشیاری، چگونه می‌توانم بی‌پروا و مست از باده شوم؟
با عشق، خرد ستیزه می کرد
در پای فکندش از سر دست
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که خرد و عقل در مقابل هم قرار بگیرند و در نهایت، عشق خرد را به زمین انداخت.
جانا چه بد است عادت او
دل می گسلد ز دوست پیوست
هوش مصنوعی: عزیزم، چه زشت است عادت او که دل‌ها را از دوستی دور می‌کند.
آن را که ارادتی ست داند
بسم اللّه اگر ارادتت هست
هوش مصنوعی: کسی که ارادت و محبت واقعی دارد، می‌داند که باید با نام خدا شروع کند، اگر واقعاً به او عشق و ارادت دارد.
از دل مطلب وفا جلالا
کان قطره به بحر عشق پیوست
هوش مصنوعی: وفا و صداقت از عمق دل ناشی می‌شود، مانند این‌که یک قطره آب به دریاهای عشق می‌پیوندد.
آن کاو سرِ دردِ دوست دارد
از دردسر زمانه وارست
هوش مصنوعی: کسی که درک عمیقی از مشکلات و دردهای دوستش دارد، از رنج و سختی‌های روزگار آزاد است.