گنجور

شمارهٔ ۲۶۶

ای برگ گل سوری! از خار مکن دوری
از خار مکن دوری، ای برگ گل سوری!
آن را که تو منظوری در چشم جهان ناید
در چشم جهان ناید آن را که تو منظوری
ای دوست به دستوری در پای تو می میرم
در پای تو می میرم ای دوست به دستوری
پیداست که مخموری از باده دوشینه
از باده دوشینه پیداست که مخموری
در پرده مستوری مستی نتوان کردن
مستی نتوان کردن در پرده مستوری
شادیم به رنجوری با نرگس بیمارت
با نرگس بیمارت شادیم به رنجوری
خورشید به مزدوری خط داد به رخسارت
خط داد به رخسارت خورشید به مزدوری
سر تا به قدم نوری ای شمع جهان آرا
ای شمع جهان آرا سر تا به قدم نوری
تو مستی و معذوری گر خون دلم ریزی
گر خون دلم ریزی تو مستی و معذوری
آن عارض کافوری از مشک سیه بنما
از مشک سیه بنما آن عارض کافوری
افکند غم دوری در جان جلال آتش
در جان جلال آتش افکند غم دوری

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای برگ گل سوری! از خار مکن دوری
از خار مکن دوری، ای برگ گل سوری!
هوش مصنوعی: ای برگ گل سرخ! از خار دوری نکن، از خار دوری نکن، ای برگ گل سرخ!
آن را که تو منظوری در چشم جهان ناید
در چشم جهان ناید آن را که تو منظوری
هوش مصنوعی: آن چیزی که تو بخواهی یا دلت بخواهد، در نظر دیگران دیده نمی‌شود و نمی‌تواند در چشم دنیا جلوه کند.
ای دوست به دستوری در پای تو می میرم
در پای تو می میرم ای دوست به دستوری
هوش مصنوعی: ای دوست، به خاطر تو و به خاطر محبتی که به من داری، جانم را فدای تو می‌کنم. من برای تو آماده‌ام و به خاطر تو همیشه آماده‌ام تا جانم را به خطر بیندازم.
پیداست که مخموری از باده دوشینه
از باده دوشینه پیداست که مخموری
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که حالت سرخوشی و نشئگی ناشی از نوشیدن شراب قدیمی وجود دارد.
در پرده مستوری مستی نتوان کردن
مستی نتوان کردن در پرده مستوری
هوش مصنوعی: در حالت پنهان و زیرلایه‌ای از خود، نمی‌توان به حقیقت و عمق وجود دست یافت و مستی را تجربه کرد.
شادیم به رنجوری با نرگس بیمارت
با نرگس بیمارت شادیم به رنجوری
هوش مصنوعی: ما با وجود رنج و بیماری تو، از دیدن نرگس زیبایت شادمانیم.
خورشید به مزدوری خط داد به رخسارت
خط داد به رخسارت خورشید به مزدوری
هوش مصنوعی: خورشید به تو توجّه و عنایت کرده و زیبایی‌ات را مورد تحسین قرار داده است. به همین دلیل، تو به مانند خورشید درخشان و دلربا به نظر می‌رسی.
سر تا به قدم نوری ای شمع جهان آرا
ای شمع جهان آرا سر تا به قدم نوری
هوش مصنوعی: تو از سر تا پا پر از نور و روشنی هستی، ای شمعی که جهانیان را زینت می‌بخشی.
تو مستی و معذوری گر خون دلم ریزی
گر خون دلم ریزی تو مستی و معذوری
هوش مصنوعی: تو در حال مستی و از خود بی‌خبری، اگر دل من را بشکنی یا خونی از آن بریزی، باز هم دلیل بر بی‌خبری تو از درد من است.
آن عارض کافوری از مشک سیه بنما
از مشک سیه بنما آن عارض کافوری
هوش مصنوعی: به من زیبایی چهره‌ات را نشان بده که مانند بوی خوش مشک سیاه است.
افکند غم دوری در جان جلال آتش
در جان جلال آتش افکند غم دوری
هوش مصنوعی: غم دوری به جان جلال افتاده و مانند آتش در وجود او شعله‌ور شده است.