شمارهٔ ۲۴۳
ای بی سببی ز بنده برگشته
واندر پی صحبتی دگر گشته
گم شد دلم آه تا کجا شد
آن سوخته غریب سرگشته
ای بس که دلم به جست و جوی او
ماننده باد در به در گشته
گر موج برآورد سرشک من
بینی مه و آفتاب سرگشته
بشکفت ز دیده لاله ها ما را
از بس که رخ تو در نظر گشته
خضر است هنوز خطّ تو او را
از آب حیات آبخور گشته
گر یار ز در درآیدم ناگه
باز آید باز بخت سرگشته
ای در غم لعل گوهرافشانت
رخساره سیم من چو زر گشته
گشته ست سیاه زلف هندویت
از بس که به آفتاب درگشته
هرچند حدیث ما دراز آمد
پیش دهن تو مختصر گشته
از آه جلال ناگهان بینی
نُه طاق سپهر جمله درگشته
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بی سببی ز بنده برگشته
واندر پی صحبتی دگر گشته
هوش مصنوعی: ای کسی که بی هیچ دلیلی از بندگان روگردان شدهای و اکنون در پی صحبت و گفتگو با دیگران هستی.
گم شد دلم آه تا کجا شد
آن سوخته غریب سرگشته
هوش مصنوعی: دل من گم شده و نمیدانم تا کجا رفته است، همچنان که یک موجود غریب و سرگشته دچار سردرگمی است.
ای بس که دلم به جست و جوی او
ماننده باد در به در گشته
هوش مصنوعی: دل من همچون بادی سرگردان، در پی یافتن او به هر سو رفته و در هر جا گردش کرده است.
گر موج برآورد سرشک من
بینی مه و آفتاب سرگشته
هوش مصنوعی: اگر قطرههای اشکم مانند موجهای دریا به حرکت درآید، میتوانی چهره ماه و آفتاب را به طور متحرک و در حال چرخش ببینی.
بشکفت ز دیده لاله ها ما را
از بس که رخ تو در نظر گشته
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات در نظرم، گلهای لاله از چشمانم جلوهگری کردهاند.
خضر است هنوز خطّ تو او را
از آب حیات آبخور گشته
هوش مصنوعی: خط تو هنوز هم مانند خضر، او را به زندگی و حیات منتقل میکند و او از آن نوشیده است.
گر یار ز در درآیدم ناگه
باز آید باز بخت سرگشته
هوش مصنوعی: اگر محبوبم ناگهان از در وارد شود، خوشبختی گمشدهام دوباره بازخواهد گشت.
ای در غم لعل گوهرافشانت
رخساره سیم من چو زر گشته
هوش مصنوعی: ای مروارید گرانبها که غم تو را بر چهرهام منتقل کرده، چهرهی من از شدت این غم مانند طلا و نقره درخشان شده است.
گشته ست سیاه زلف هندویت
از بس که به آفتاب درگشته
هوش مصنوعی: زلف سیاه و زیبای آن دختر هندی به خاطر تماس مداوم با آفتاب، رنگش به تیرگی و سوختگی گراییده است.
هرچند حدیث ما دراز آمد
پیش دهن تو مختصر گشته
هوش مصنوعی: هرچند داستان ما طولانی و مفصل است، اما در کلام تو به صورت مختصر و ساده بیان شده است.
از آه جلال ناگهان بینی
نُه طاق سپهر جمله درگشته
هوش مصنوعی: از شدت افسوس و اندوه، ناگهان میبینی که نه طاق آسمان، به طور کامل در هم ریخته است.