گنجور

شمارهٔ ۲۴

گهی با ما خوش و گه سرگران است
نمی دانم که هر دم بر چه سان است
نباشد چشم غیر از قطره آب
مرا زین قطره دریای روان است
چه رشک آید مرا از خال هندو
که او در باغ رویش باغبان است
به یاد گوهر افشانی لعلش
همیشه چشم من گوهرفشان است
خرامان قامتش در گلشن ناز
سهی سروی که بارش ارغوان است
دو سر هرگز به یک بالین کی آید
که آن بر بالش، این بر آستان است
مگر تو از سر پیمان بگشتی
وگرنه عاشق مسکین همان است
دهانت گر نه کام خاطر ماست
چرا دایم ز چشم ما نهان است
جلال از دست دل شد غرق آتش
اگرچه بحر چشمش بی کران است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی با ما خوش و گه سرگران است
نمی دانم که هر دم بر چه سان است
هوش مصنوعی: گاهی با ما خوشحال هستند و گاهی ناراحت. نمی‌دانم که این تغییر حالت هر لحظه به چه دلیلی است.
نباشد چشم غیر از قطره آب
مرا زین قطره دریای روان است
هوش مصنوعی: من تنها به یک قطره آب نیاز دارم و در واقع این قطره مانند دریای جاری است.
چه رشک آید مرا از خال هندو
که او در باغ رویش باغبان است
هوش مصنوعی: من از خال هندو بسیار حسرت می‌خورم، زیرا او در باغ زیبایی، مانند باغبانی است که به گل‌هایش رسیدگی می‌کند.
به یاد گوهر افشانی لعلش
همیشه چشم من گوهرفشان است
هوش مصنوعی: چشم من همیشه درخشان و پر از زیبایی است، چون به یاد زیبایی و درخشش آن نگین قرمز همیشه فکر می‌کنم.
خرامان قامتش در گلشن ناز
سهی سروی که بارش ارغوان است
هوش مصنوعی: با ناز و elegance قدم می‌زند، در باغی زیبا، همچون درختی بلند و خوش‌قامت که گل‌های ارغوانی بر آن شکوفا شده‌اند.
دو سر هرگز به یک بالین کی آید
که آن بر بالش، این بر آستان است
هوش مصنوعی: دو نفر هرگز نمی‌توانند در یک جا کنار هم باشند، چرا که یکی بر روی بالشت است و دیگری بر درگاه.
مگر تو از سر پیمان بگشتی
وگرنه عاشق مسکین همان است
هوش مصنوعی: آیا واقعاً از عهد و پیمانی که بستی برگشتی؟ زیرا عاشق بیچاره همان یک نفر است.
دهانت گر نه کام خاطر ماست
چرا دایم ز چشم ما نهان است
هوش مصنوعی: اگر دهانت به کام دل ما نمی‌رسد، چرا همیشه از دید ما دوری؟
جلال از دست دل شد غرق آتش
اگرچه بحر چشمش بی کران است
هوش مصنوعی: جلال به خاطر دلش در آتش سوزان غرق شده، هرچند که دریای چشمانش بی‌پایان است.