شمارهٔ ۲۳۸
ای صبا! احوال من با او بگو
حال بلبل با گل خودرو بگو
آنچه با من می کند هجران او
بشنو از من یک به یک با او بگو
قامتم بین چون کمانی در غمش
این سخن با آن کمان ابرو بگو
حال سودا و پریشانی من
مو به مو با آن شکنج موبگو
خون فشانی دو چشمم دیده ای
پیش آن دو نرگس جادو بگو
آنکه ما از بوی زلفش زنده ایم
پیش آن گیسوی عنبربو بگو
وانکه جان در تن به یاد لعل اوست
پیش آن یاقوت پر لؤلؤ بگو
دوستان ما را ملامت می کنند
این سخن را با ملامت گو بگو
ما نمی گوییم ترک یار خویش
هر که خواهد هر چه خواهد گو بگو
شد جلال افتاده بازوی عشق
این سخن با آن سمن بازو بگو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صبا! احوال من با او بگو
حال بلبل با گل خودرو بگو
هوش مصنوعی: ای نسیم! حال من را به او برسان، همانطور که حال بلبل را به گل وحشی میگویی.
آنچه با من می کند هجران او
بشنو از من یک به یک با او بگو
هوش مصنوعی: بگو به او که من چطور به خاطر دوریاش در حال رنج و سختی هستم و تمامی احساسات و دردهایم را به تدریج بامش به اشتراک بگذار.
قامتم بین چون کمانی در غمش
این سخن با آن کمان ابرو بگو
هوش مصنوعی: وجودم چون کمان است و در دل غم هایش میلرزد، از آن ابروی کمان مانندش میخواهم با این سخن حرف بزنم.
حال سودا و پریشانی من
مو به مو با آن شکنج موبگو
هوش مصنوعی: حال پریشان و آشفتهام به طور کامل با آن چین و چروکهای موهایم در هم آمیخته است.
خون فشانی دو چشمم دیده ای
پیش آن دو نرگس جادو بگو
هوش مصنوعی: دو چشمانم از اشک پر از غم شدهاند، حالا که زیبایی آن دو نرگس جادو را دیدهای، به من بگو.
آنکه ما از بوی زلفش زنده ایم
پیش آن گیسوی عنبربو بگو
هوش مصنوعی: آن که ما به خاطر عطر زلف او زندهایم، به آن موهای خوشبو بگو که ما در عشق او زندگی میکنیم.
وانکه جان در تن به یاد لعل اوست
پیش آن یاقوت پر لؤلؤ بگو
هوش مصنوعی: کسی که ذهن و روحش مشغول یاد زیبایی محبوبش است، به آن سنگ قیمتی پر از مروارید بگوید.
دوستان ما را ملامت می کنند
این سخن را با ملامت گو بگو
هوش مصنوعی: دوستان ما همواره ما را سرزنش میکنند. حالا اگر میخواهی همین را به آنها بگو، با لحن ملامتآمیز صحبت کن.
ما نمی گوییم ترک یار خویش
هر که خواهد هر چه خواهد گو بگو
هوش مصنوعی: ما نمیگوییم که کسی باید دوستش را ترک کند، هر کس هر چه میخواهد بگوید، بگوید.
شد جلال افتاده بازوی عشق
این سخن با آن سمن بازو بگو
هوش مصنوعی: عشق به اوج خود رسیده و قدرت و زیباییاش به وضوح قابل مشاهده است. بنابراین، میگویم که این زیبایی را با آن گل معطر در آغوش بگیر.