گنجور

شمارهٔ ۲۱۶

سحر چون غنچه بگشاید گریبان
بیا بشنو خروش عندلیبان
خروش بلبلان تیغ در چنگ
چنان کز منبر آواز خطیبان
برآید سرو خوش چون گل درآید
خوش است آزادگان را با غریبان
چه خوش باشد که بنشینند در باغ
به پای گل حبیبان با حبیبان
من از دانش نفورم وز ادب دور
کجا سودم کند پند ادیبان
قدح در دور ما بر خاک ریزند
نصیب ما فدای بی نصیبان
مرا دردی که دارم از تو در دل
دریغ آید که گویم با طبیبان
جلال آن کز حبیبش ناگزیر است
بباید بردنش جور رقیبان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر چون غنچه بگشاید گریبان
بیا بشنو خروش عندلیبان
هوش مصنوعی: صبح که همچون غنچه شکفته می‌شود، بیا و گوش فراده به صدای زیبای بلبل‌ها.
خروش بلبلان تیغ در چنگ
چنان کز منبر آواز خطیبان
هوش مصنوعی: صدای دلنواز بلبلان چون چنگی در دست، به‌گونه‌ای است که از منبر سخنرانان، نوای زیبایی به گوش می‌رسد.
برآید سرو خوش چون گل درآید
خوش است آزادگان را با غریبان
هوش مصنوعی: سرو زیبا هنگامی که به گل می‌رسد، خوشایند است و این نشان‌دهنده این است که آزادگان با غریبه‌ها رابطه خوبی دارند.
چه خوش باشد که بنشینند در باغ
به پای گل حبیبان با حبیبان
هوش مصنوعی: چه خوب است که در باغ بنشینیم و در کنار گل‌های عزیزان، لحظات شادی را سپری کنیم.
من از دانش نفورم وز ادب دور
کجا سودم کند پند ادیبان
هوش مصنوعی: من از علم بیزارم و از ادب فاصله دارم، پس نصیحت شاعران چگونه می‌تواند به من سود برساند؟
قدح در دور ما بر خاک ریزند
نصیب ما فدای بی نصیبان
هوش مصنوعی: لیوان شراب دور ما به زمین می‌ریزند، اما سهم ما از این شادی فدای کسانی است که از آن بی‌بهره‌اند.
مرا دردی که دارم از تو در دل
دریغ آید که گویم با طبیبان
هوش مصنوعی: من دردی دارم که از گفتنش به دیگران حتی پزشکان هم شرم دارم و نمی‌توانم آن را با کسی در میان بگذارم.
جلال آن کز حبیبش ناگزیر است
بباید بردنش جور رقیبان
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت کسی که به عشق و محبتش وابسته است، به این معنی است که او باید بار سختی‌های رقیبان را نیز تحمل کند.