گنجور

شمارهٔ ۲۱۱

ما شب و روز رند و و مَی خواریم
ساکن آستان خمّاریم
جام در دست و دوست پیش نظر
وز دو عالم فراغتی داریم
صبحدم چون نهیم مَی بر کف
عالم هست نیست پنداریم
دو جهان را به نیم جو نخریم
جام مَی را به جان خریداریم
روز و شب رند و مست و مدهوشیم
کس نبیند دمی که هشیاریم
ما صبوحی کشان سرمستیم
ما خراباتیان مَی خواریم
شامگه بر کنار صحراییم
صبحدم در میان گلزاریم
دل و دین گو برو ز دست که ما
شیوه خود ز دست نگذاریم
سلطنت دونِ ماست تا چو جلال
بنده خسرو جها نداریم
هر زمان نام شیخ ابواسحق
بر دل و دست و دیده بنگاریم
ما غلامان حلقه در گوشیم
بر جبین داغ بندگی داریم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما شب و روز رند و و مَی خواریم
ساکن آستان خمّاریم
هوش مصنوعی: ما در هر لحظه به شادمانی و نوشیدن مشغولیم و در دایره محبت و دوست داشتن مشغول زندگی هستیم.
جام در دست و دوست پیش نظر
وز دو عالم فراغتی داریم
هوش مصنوعی: در دستم جامی دارم و دوست در برابر چشمم است، و از دو جهان فارغ و آزاد هستیم.
صبحدم چون نهیم مَی بر کف
عالم هست نیست پنداریم
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که جام می را در دست می‌گیریم، احساس می‌کنیم که جهان وجود ندارد و تنها خیال می‌کنیم.
دو جهان را به نیم جو نخریم
جام مَی را به جان خریداریم
هوش مصنوعی: ما به خاطر یک نیم‌جو، دو جهان را نمی‌خواهیم، بلکه عشق و سرزندگی را با تمام وجود می‌خریم.
روز و شب رند و مست و مدهوشیم
کس نبیند دمی که هشیاریم
هوش مصنوعی: ما به طور مداوم در حال خوش‌گذرانی و بی‌خیالی هستیم، و هیچ‌کس لحظه‌ای را نمی‌بیند که ما به حالتی از هوشیاری برگردیم.
ما صبوحی کشان سرمستیم
ما خراباتیان مَی خواریم
هوش مصنوعی: ما به خوشحالی و شادی مشغولیم و در حال نوشیدن شراب هستیم، مانند افرادی که در میخانه به سر می‌برند.
شامگه بر کنار صحراییم
صبحدم در میان گلزاریم
هوش مصنوعی: در غروب، ما در کنار بیابان هستیم و در صبح‌گاه، در وسط باغ گل حضور داریم.
دل و دین گو برو ز دست که ما
شیوه خود ز دست نگذاریم
هوش مصنوعی: دل و دین را رها کن، چون ما هرگز روش و راه خود را ترک نخواهیم کرد.
سلطنت دونِ ماست تا چو جلال
بنده خسرو جها نداریم
هوش مصنوعی: سلطنت ما در سطح پایین‌تری است و تا زمانی که شکوه و عظمت بنده‌ای مانند خسرو وجود نداشته باشد، چنین سلطنتی معنایی ندارد.
هر زمان نام شیخ ابواسحق
بر دل و دست و دیده بنگاریم
هوش مصنوعی: هر بار که نام شیخ ابواسحق را بر دل، دست و چشم خود بنویسیم، احساس می‌کنیم که عشق و محبت او در وجود ما زنده است.
ما غلامان حلقه در گوشیم
بر جبین داغ بندگی داریم
هوش مصنوعی: ما به نوعی خدمتگزارانی هستیم که در هنگام زندگی، خود را به بندگی دیگران درآورده‌ایم و نشان آن، علامتی است که بر پیشانی‌مان به چشم می‌خورد.