گنجور

شمارهٔ ۲۰۹

به رخ خاک درت رُفتیم و رَفتیم
دعای دولتت گفتیم و رفتیم
ز روی خویش کردی دور ما را
چو گیسویت برآشفتیم و رفتیم
جفاهای ترا با کس نگفتیم
درون سینه بنهفتیم و رفتیم
ز جور یار سنگین دل همه راه
به گریه سنگ را سُفتیم و رفتیم
چو غنچه بس که پرخون شد دل ما
چو گل ناگاه بشکفتیم و رفتیم
چو کردی خوار چون خاشاک ما را
عنان باد بگرفتیم و رفتیم
به خود بیرون نمی رفتیم ازین در
ولی از خود به در رفتیم و رفتیم
به عهدت خواب خوش هرگز نکردیم
کنون آسوده دل خفتیم و رفتیم
وگر خود رفتن ما بود کامت
به جان منّت پذیرفتیم و رفتیم
جلال! ار قوّت رفتن نداریم
میان سیل خون افتیم و رفتیم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به رخ خاک درت رُفتیم و رَفتیم
دعای دولتت گفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: ما به در خانه‌ات رفتیم و در خاک آن، دعا کردیم برای موفقیت و سپس رفتیم.
ز روی خویش کردی دور ما را
چو گیسویت برآشفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتی که در صورت تو نهفته است، ارتباط ما را قطع کردی. همانطور که در هنگام بهم ریختن گیسوانت، ما نیز در هم ریختیم و از تو دور شدیم.
جفاهای ترا با کس نگفتیم
درون سینه بنهفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: ما سختی‌ها و بی‌مهری‌های تو را به کسی نگفتیم و در دل خود نگه داشتیم و از تو دور شدیم.
ز جور یار سنگین دل همه راه
به گریه سنگ را سُفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ناراحتی دوست سنگدل، تمام راه‌ها را با اشک پر کردیم و ادامه دادیم.
چو غنچه بس که پرخون شد دل ما
چو گل ناگاه بشکفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: دل ما همچون غنچه‌ای بود که دردهای زیادی را تحمل کرد. اما ناگهان مانند گلی که می‌شکفد، از ناامیدی رها شدیم و به زندگی ادامه دادیم.
چو کردی خوار چون خاشاک ما را
عنان باد بگرفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: وقتی که تو ما را خوار و بی‌ارزش کردی، ما هم تصمیم گرفتیم که دیگر به تو وابسته نباشیم و راه خود را ادامه دادیم.
به خود بیرون نمی رفتیم ازین در
ولی از خود به در رفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: ما هرگز از این در به بیرون نمی‌رفتیم، اما از خودمان دور شدیم و رفتیم.
به عهدت خواب خوش هرگز نکردیم
کنون آسوده دل خفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: عهد و پیمان تو را هرگز فراموش نکردیم، حالا با دل راحت خوابیدیم و از این دنیا رفتیم.
وگر خود رفتن ما بود کامت
به جان منّت پذیرفتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: اگر رفتن ما به خوبی تو بستگی داشت، ما با کمال میل از جان خود گذشتیم و حرکت کردیم.
جلال! ار قوّت رفتن نداریم
میان سیل خون افتیم و رفتیم
هوش مصنوعی: جلال! اگر نمی‌توانیم با قدرت و شجاعت پیش برویم، بهتر است که در میان سیل خون فرو بیفتیم و بسازیم.