گنجور

شمارهٔ ۲۰۸

ما سر بر آستانهٔ دلبر نهاده‌ایم
جایی که پای دوست بود سر نهاده‌ایم
دل برگرفته‌ایم ز شادی روزگار
یکبارگی و بر غم دلبر نهاده‌ایم
ما را به ناامیدی ازین در مران که ما
با صد امید روی بدین در نهاده‌ایم
بر ما چه مستزاد کند دیگری که ما
وصل تو با دو کون برابر نهاده‌ایم
تهدید ما به آتش دوزخ مکن که ما
خود را به اختیار در آذر نهاده‌ایم
فارغ ز جنّتیم که نام رخ و لبت
باغ بهشت و چشمهٔ کوثر نهاده‌ایم
از زلف و چشم توست که آشفته‌ایم و مست
بر بخت تیره جرم بر اختر نهاده‌ایم
در دل خیال زلف تو داریم و خاص و عام
بردند بو که عود به مجمر نهاده‌ایم
عشق نخست تازه و ما با تو هر زمان
بنیاد عشقبازی دیگر نهاده‌ایم
عمری‌ست تا به همدمی شوق چون جلال
بر کف به یاد لعل تو ساغر نهاده‌ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما سر بر آستانهٔ دلبر نهاده‌ایم
جایی که پای دوست بود سر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما سر خود را در مکان دلبر قرار داده‌ایم، جایی که پای دوست قرار دارد.
دل برگرفته‌ایم ز شادی روزگار
یکبارگی و بر غم دلبر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از خوشحالی روزگار دل شاد و سرزنده‌ای داریم و یکباره غم و اندوه دلبر را به دل خود نهاده‌ایم.
ما را به ناامیدی ازین در مران که ما
با صد امید روی بدین در نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما را از ناامیدی دور کن و از این در مگیر که ما با امیدهای بسیار به این در نزدیک شده‌ایم.
بر ما چه مستزاد کند دیگری که ما
وصل تو با دو کون برابر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما چه نیازی به دیگران داریم وقتی که وصل تو را با دو جهان برابر نهاده‌ایم.
تهدید ما به آتش دوزخ مکن که ما
خود را به اختیار در آذر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما را به عذاب جهنم تهدید نکن، زیرا ما خود به اختیار وارد آتش شده‌ایم.
فارغ ز جنّتیم که نام رخ و لبت
باغ بهشت و چشمهٔ کوثر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از بهشت بی‌نیازیم، زیرا زیبایی چهره‌ات و لب‌هایت را مانند باغ و چشمهٔ بهشتی تصور کرده‌ایم.
از زلف و چشم توست که آشفته‌ایم و مست
بر بخت تیره جرم بر اختر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و جاذبه‌ی موها و چشمان تو به شدت گیج و شیدا شده‌ایم و بر روی سرنوشت بد خود، گناه و تقصیر را بر گردن ستاره‌ها گذاشته‌ایم.
در دل خیال زلف تو داریم و خاص و عام
بردند بو که عود به مجمر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: در دل به یاد زلف تو مشغولیم و این موضوع، هم برای افراد خاص و هم برای همگان شناخته شده است، که بوی خوش عود را مثل اینکه در آتشدان گذاشته‌ایم، احساس می‌کنیم.
عشق نخست تازه و ما با تو هر زمان
بنیاد عشقبازی دیگر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: عشق در ابتدا نو و تازه بود و ما در هر لحظه با تو یک نوع جدید از عشق بازی و ارتباط را آغاز کرده‌ایم.
عمری‌ست تا به همدمی شوق چون جلال
بر کف به یاد لعل تو ساغر نهاده‌ایم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که با شور و شوق مانند جلال، در یاد لعل تو، جام را در دست داریم و به همراهی با آن مشغولیم.