گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

دارم غم نهانی و پیدا نمی‌کنم
با کس حکایت دل شیدا نمی‌کنم
دی ماه را به روی تو تشبیه کرده‌ام
و امروز سر ز شرم به بالا نمی‌کنم
آخر تو بازده به کرَم جانِ زار من
گیرم که من ز شرم تقاضا نمی‌کنم
خود دانی این قدر که دل ما تو برده‌ای
گیرم که من به روی تو پیدا نمی‌کنم
در دل به جز هوای ترا ره نمی‌دهم
در سر به جز خیال ترا جا نمی‌کنم
دیده به قصد خون دلم سعی می‌کند
من قصد خون خویش به عمدا نمی‌کنم
تا کرده‌ام تفرّج بستان عارضت
دیگر به هیچ باغ تماشا نمی‌کنم
بحر از کجا و چشم گهربارم از کجا
من قطره را مساوی دریا نمی‌کنم
تا دیدم از هوای رخت گریه جلال
دیگر حدیث ماه و ثریّا نمی‌کنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارم غم نهانی و پیدا نمی‌کنم
با کس حکایت دل شیدا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: من دلی پر از غم دارم که به هیچ‌کس اشاره نمی‌کنم و احساساتم را با کسی در میان نمی‌گذارم.
دی ماه را به روی تو تشبیه کرده‌ام
و امروز سر ز شرم به بالا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر دی‌ماه را به چهره‌ات تشبیه کرده و از خجالت نمی‌تواند به چهرهٔ تو نگاه کند.
آخر تو بازده به کرَم جانِ زار من
گیرم که من ز شرم تقاضا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: در نهایت، آیا تو به رحمت و لطف خود، به قلب بیمار من توجه خواهی کرد؟ چون من از شرم و خجالت نمی‌توانم از تو چیزی بخواهم.
خود دانی این قدر که دل ما تو برده‌ای
گیرم که من به روی تو پیدا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: می‌دانم که تو دل مرا تسخیر کرده‌ای، هرچند که من نتوانم به تو نشان دهم.
در دل به جز هوای ترا ره نمی‌دهم
در سر به جز خیال ترا جا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: در دل، تنها به یاد تو هستم و هیچ حس دیگری را به خود راه نمی‌دهم. در ذهنم هم تنها تو را تصویر می‌کنم و هیچ فکر دیگری را به خودم نمی‌زنم.
دیده به قصد خون دلم سعی می‌کند
من قصد خون خویش به عمدا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: چشمم به دنبال اشک و غم من است، در حالی که من عمداً به خودم زخم نمی‌زنم.
تا کرده‌ام تفرّج بستان عارضت
دیگر به هیچ باغ تماشا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: از وقتی که به زیبایی‌ها و جذابیت‌های چهره‌ات نگاه کرده‌ام، دیگر نمی‌توانم به هیچ باغی سر بزنم و از آن‌ها لذت ببرم.
بحر از کجا و چشم گهربارم از کجا
من قطره را مساوی دریا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: منبع دریا کجاست و چگونه چشمان پرنقش و نگار من به آن دسترسی دارند؟ من هرگز نمی‌توانم یک قطره را با دریا برابر بدانم.
تا دیدم از هوای رخت گریه جلال
دیگر حدیث ماه و ثریّا نمی‌کنم
هوش مصنوعی: وقتی اشک و غم ناشی از دیدن زیبایی تو را دیدم، دیگر از ماه و ستاره‌های آسمان صحبت نمی‌کنم.