شمارهٔ ۲۰۴
هر شام شمع چرخ ز طارم درافکنم
وز آه تیره دود به عالم درافکنم
از چهره گه فشانم بر جان زار خود
چرخ کبودپوش به ماتم درافکنم
روزی ز تاب ذرّه به یک منجنیق آه
نُه قلعه فلک همه از هم درافکنم
یک دم برآورم چو دم صبح و چرخ را
هر مشعله که هست به طارم درافکنم
مغز زمانه جوش زند هر شبی چو من
در ساغر ضمیر می غم درافکنم
از سوز من بسوزد و خاکستری می شود
گر آتشی ز دل به جهنّم درافکنم
گر تخت و مُ لک جم همگی زان من شود
ترسم ز دست بخت که خاتم درافکنم
دردی و مرهمی اگر افتد به دست دل
دردم به دل ماند و مرهم درافکنم
از گریه جلال درآید به موج خون
گر قطرهای به دیده قلزم درافکنم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر شام شمع چرخ ز طارم درافکنم
وز آه تیره دود به عالم درافکنم
هوش مصنوعی: هر شب شمعی را از بلندی به آسمان میافکنم و با آه و دود تیرهام، نوری به عالم میافشانم.
از چهره گه فشانم بر جان زار خود
چرخ کبودپوش به ماتم درافکنم
هوش مصنوعی: اگر از چهرهام گریه را بریزم، تمام عالم را با پوششی آبی و غمگین میآرایم.
روزی ز تاب ذرّه به یک منجنیق آه
نُه قلعه فلک همه از هم درافکنم
هوش مصنوعی: روزی از نور یک ذره با یک منجنیق، آسمان را طوری به هم میزنم که همه قلعههایش را ویران کنم.
یک دم برآورم چو دم صبح و چرخ را
هر مشعله که هست به طارم درافکنم
هوش مصنوعی: من به مدت کوتاهی همانند صبح زود برمیخیزم و هر شعلهای را که وجود دارد به آسمان میافکنم.
مغز زمانه جوش زند هر شبی چو من
در ساغر ضمیر می غم درافکنم
هوش مصنوعی: هر شب، مانند من که در جام فکر خود غم را فرومیریزید، زمانه نیز خروشی و جنبش خاصی پیدا میکند.
از سوز من بسوزد و خاکستری می شود
گر آتشی ز دل به جهنّم درافکنم
هوش مصنوعی: اگر درد و رنج من باعث آتشسوزی شود و خاکستر کنم، اگر آتشی از اعماق دلم به جهنم بیفکنم.
گر تخت و مُ لک جم همگی زان من شود
ترسم ز دست بخت که خاتم درافکنم
هوش مصنوعی: اگر همهی قدرت و سلطنت به من تعلق گیرد، ولی از بخت بترسم که ممکن است آن را از دست بدهم.
دردی و مرهمی اگر افتد به دست دل
دردم به دل ماند و مرهم درافکنم
هوش مصنوعی: اگر دردی به من برسد و دارویی هم پیدا کنم، درد من در دل باقی میماند و من فقط میتوانم مرهم را به دیگران بدهم.
از گریه جلال درآید به موج خون
گر قطرهای به دیده قلزم درافکنم
هوش مصنوعی: اگر من قطرهای اشک بر زمین بریزم، با آن اشک به قدری حسرت و غم و اندوه ایجاد میشود که جلال و عظمت آن غم به حالتی از طغیانی شبیه به موج خون تبدیل خواهد شد.