گنجور

شمارهٔ ۲۰۲

ای قامت تو سرو روانم
بی تو روان است از تن روانم
خواهم که از تو خواهم امانی
لیکن فراقت ندهد امانم
گفتم که رازم پنهان بماند
پیدا شد از اشک راز نهانم
جانم ز لعلت نادیده کامی
چشمت چرا شد در خون جانم
پایی فروکوب تا سر ببازم
دستی برافشان تا جان فشانم
چون دستبوسی راهم ندادی
باری مکن دور از آستانم
بلبل که بر گل دستان سراید
با او به دستان همداستانم
همچون جلال از دریای معنی
در وصف لعلت دُر می چکانم

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای قامت تو سرو روانم
بی تو روان است از تن روانم
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو مانند سرو است و با تو احساس زندگی می‌کنم، اما بدون تو روح من از تنم جداست و بی‌قرارم.
خواهم که از تو خواهم امانی
لیکن فراقت ندهد امانم
هوش مصنوعی: می‌خواهم از تو درخواست امنیت و آرامش کنم، اما جدایی‌ات به من اجازه نمی‌دهد که به آرامش برسم.
گفتم که رازم پنهان بماند
پیدا شد از اشک راز نهانم
هوش مصنوعی: گفتم که رازهایم را پنهان نگه‌دارم، اما اشک‌هایم نشان‌دهنده‌ی رازهایم شدند.
جانم ز لعلت نادیده کامی
چشمت چرا شد در خون جانم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی تو که به آن دست نیافته‌ام، به شدت در عذاب است. چرا چشمانت باعث شده این درد را تحمل کنم؟
پایی فروکوب تا سر ببازم
دستی برافشان تا جان فشانم
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود را پایین بکش تا به اوج برسم، و در این روند، دستم را دراز می‌کنم تا جان و زندگی‌ام را نثار کنم.
چون دستبوسی راهم ندادی
باری مکن دور از آستانم
هوش مصنوعی: وقتی که اجازه ندادی به تو نزدیک شوم و احترامت را به جا آورم، دیگر لطفی نکن و از آستانت دور نشو.
بلبل که بر گل دستان سراید
با او به دستان همداستانم
هوش مصنوعی: بلبلی که بر روی گل آواز می‌خواند، من نیز با او هم‌نظر و هماهنگ هستم.
همچون جلال از دریای معنی
در وصف لعلت دُر می چکانم
هوش مصنوعی: مثل جلال، از دریای معنا درباره زیبایی تو سخن می‌گویم و گوهرهای درخشان را نثار می‌دارم.