گنجور

شمارهٔ ۱۹۴

همی خواهم که تا من زنده باشم
تو سلطان باشی و من بنده باشم
ز غم مُردم که جان دیگرانی
به جان دیگران چون زنده باشم؟
روا نبود که جان داروی لعلت
برند اغیار و من جان کنده باشم
برین در من چو سروم دیگران گل
روند ایشان و من پاینده باشم
بزن آبی بر این دل ورنه بینی
که آتش در جهان افکنده باشم
بسان غنچه ام در بند ناموس
که دل پرخون و لب پرخنده باشم
نمیرم چون جلال الا به دردت
اگر با طالعی فرخنده باشم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همی خواهم که تا من زنده باشم
تو سلطان باشی و من بنده باشم
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که تا زمانی که من زنده هستم، تو در مقام سلطنت باشی و من در جایگاه بندگی تو قرار داشته باشم.
ز غم مُردم که جان دیگرانی
به جان دیگران چون زنده باشم؟
هوش مصنوعی: از درد و غم مرده‌ام، اما آیا زندگی دیگران به زندگی دیگران ارتباطی دارد وقتی که من هنوز زنده‌ام؟
روا نبود که جان داروی لعلت
برند اغیار و من جان کنده باشم
هوش مصنوعی: نیست مناسب که جان من به خاطر رنگ لبانت به دست دیگران بیفتد و من در این میان جانم را از دست بدهم.
برین در من چو سروم دیگران گل
روند ایشان و من پاینده باشم
هوش مصنوعی: پروردگار در من مانند سرما به دیگران می‌تابد، آنها به گل و شکوفایی می‌رسند، اما من همیشه باقی می‌مانم.
بزن آبی بر این دل ورنه بینی
که آتش در جهان افکنده باشم
هوش مصنوعی: دلم را با آبی تازه refresh کن، وگرنه خواهی دید که من آتش به پا کرده‌ام و اوضاع را خراب کرده‌ام.
بسان غنچه ام در بند ناموس
که دل پرخون و لب پرخنده باشم
هوش مصنوعی: شبیه یک غنچه هستم که به اصول و قواعد پایبند است؛ در حالی که دلم پر از درد و غم است، لب‌هایم اما در عین حال لبخند می‌زنند.
نمیرم چون جلال الا به دردت
اگر با طالعی فرخنده باشم
هوش مصنوعی: من به خاطر درد تو نمی‌میرم، حتی اگر شانس خوبی داشته باشم.