گنجور

شمارهٔ ۱۹

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است
از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است
بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت
هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است
ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر
چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است
عافیت خواستی از من چو دل من آن نیز
بر سر کوی تو بی نام و نشانی دگر است
حاصل از دوست به جز درد ندارم، لیکن
در دل خلق یقینم که گمانی دگر است
نکته موی میان تو عجب باریک است
هر سر موی بر آن نکته بیانی دگر است
آفتاب ارچه ز اعیان جهان است، ولیک
بر رخ خوب تو او هم نگرانی دگر است
شد به بوسی ز لبت زنده جاوید جلال
کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است
از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است
هوش مصنوعی: عاشقانی که دلشان سوخته است، مثل کسی هستند که روحی نو و تازه در وجودشان شاداب است. از وضعیت دنیای او چه می‌دانیم، در حالی که او به دنیای دیگری منتقل شده است.
بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت
هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که در دل دارم، هر جا که می‌نگرم، گل‌های لاله سرخی می‌بینم که شکفته‌اند.
ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر
چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است
هوش مصنوعی: ای پزشک! از کنار بیمار دور نشو، هر چه زودتر درمانی پیدا کن، چون ممکن است حال بیمار تغییر کند و زمان کمی برای کمک داشته باشی.
عافیت خواستی از من چو دل من آن نیز
بر سر کوی تو بی نام و نشانی دگر است
هوش مصنوعی: اگر آرامش و راحتی می‌خواهی، باید بدانی که دل من حالا دیگر در خیابان تو، بدون نام و نشان، فقط در جستجوی توست.
حاصل از دوست به جز درد ندارم، لیکن
در دل خلق یقینم که گمانی دگر است
هوش مصنوعی: از دوست چیزی جز درد نصیبم نشده است، اما در دل مردم یقین دارم که نظر آنها چیز دیگری است.
نکته موی میان تو عجب باریک است
هر سر موی بر آن نکته بیانی دگر است
هوش مصنوعی: نکته‌ای که در میان موهای تو وجود دارد بسیار ظریف و ریز است؛ هر کدام از موها به نوعی داستان و معنای خاصی را بیان می‌کنند.
آفتاب ارچه ز اعیان جهان است، ولیک
بر رخ خوب تو او هم نگرانی دگر است
هوش مصنوعی: هرچند خورشید منبع نور و زیبایی در عالم است، اما وقتی به چهره زیبا و دلنواز تو نگاه می‌کند، احساس نگرانی و تردید دیگری پیدا می‌کند.
شد به بوسی ز لبت زنده جاوید جلال
کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است
هوش مصنوعی: با بوسه‌ای از لب تو، حیات جاودانی به وجود می‌آید، زیرا لطافت و شیرینی لب تو روحی تازه و متفاوت را به ارمغان می‌آورد.