شمارهٔ ۱۸
یاقوت شکربار ترا لذّت قند است
یک بوسه از آن لعل شکر بار به چند است؟
زنهار از آن غمزه عیّار که دایم
با کیش کمان باشد و با تیر ، کمند است
ما از هوس قدّ تو بر خاک نشستیم
بیچاره گیا را هوس سرو بلند است
چون مور ضعیفان شده پامال سواران
و آن را خبری نیست که بر پشت سمند است
حال دل دیوانه ما چند بپرسی
در سلسله حلقه زلف تو به بند است
ای خواجه برو پند مده بی خبران را
کآن را خبری نیست که گوشش سوی پند است
آن چهره یار است فروزنده چو آتش
وین جان جلال است که سوزان چو سپند است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یاقوت شکربار ترا لذّت قند است
یک بوسه از آن لعل شکر بار به چند است؟
هوش مصنوعی: اگر یاقوتی شیرین و خوشمزه در اختیار داشته باشی، چه لذتی دارد! یک بوسه از آن لعل شیرین چقدر ارزش دارد؟
زنهار از آن غمزه عیّار که دایم
با کیش کمان باشد و با تیر ، کمند است
هوش مصنوعی: از آن چشمان فریبنده و نیرنگ باز دوری کن، زیرا آنها همیشه مانند کمانی آماده هستند و با تیرشان میتوانند به آسانی در دام بیاندازند.
ما از هوس قدّ تو بر خاک نشستیم
بیچاره گیا را هوس سرو بلند است
هوش مصنوعی: ما به خاطر آرزوی داشتن قد و قامت تو، به خاک افتادهایم. در حالی که گیاهان بیچاره آرزوی قد بلندی مانند سرو را دارند.
چون مور ضعیفان شده پامال سواران
و آن را خبری نیست که بر پشت سمند است
هوش مصنوعی: اشاره به این دارد که افراد ضعیف و ناتوان مانند موری هستند که زیر پای سواران قوی و نیرومند له میشوند. آنها در مورد وضعیت خود اطلاعی ندارند و نمیدانند که چه بلایی بر سرشان میآید.
حال دل دیوانه ما چند بپرسی
در سلسله حلقه زلف تو به بند است
هوش مصنوعی: دل دیوانهام حالش را چند بار میپرسی، در حالی که در دام زلف تو گرفتار شدهام.
ای خواجه برو پند مده بی خبران را
کآن را خبری نیست که گوشش سوی پند است
هوش مصنوعی: ای آقا، به کسانی که بیخبرند پند و نصیحت ندهید، چون آنها درکی از نصیحت ندارند و گوششان به آن شنوا نیست.
آن چهره یار است فروزنده چو آتش
وین جان جلال است که سوزان چو سپند است
هوش مصنوعی: چهره یار همچون آتش درخشان و روشن است و این جان، با جلال و زیبایی، همچون گیاهی که میسوزد، پرشور و پرحرارت است.