گنجور

شمارهٔ ۱۷۷

صبحدم بر بوی جانان سوی گلزار آمدم
همچو بلبل پیش گل در ناله زار آمدم
تا ببینم نرگس و سنبل چو چشم و زلف او
این چنین سرمست و آشفته به بازار آمدم
از جفای غمزه مستش سوی گل با خروش
از درِ بُستان شدم در کوی خمّار آمدم
حُسن روی او طلب کردم به بتخانه شدم
تار زلفش دَر گرفتم پیش زنّار آمدم
جلوه زن شد حُسن جانان از همه سو بر جلال
من که بودم تا برین دولت سزاوار آمدم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبحدم بر بوی جانان سوی گلزار آمدم
همچو بلبل پیش گل در ناله زار آمدم
هوش مصنوعی: صبح زود به سراغ معشوق رفتم و به سمت باغ گل رفتم. مانند بلبلی که در کنار گل ناله می‌زند، پر از غم و اندوه آمده‌ام.
تا ببینم نرگس و سنبل چو چشم و زلف او
این چنین سرمست و آشفته به بازار آمدم
هوش مصنوعی: شکوفه‌های زیبای نرگس و سنبل را می‌بینم و مثل چشم و موهای او، این‌قدر سرحال و پریشان شدم که به بازار آمدم.
از جفای غمزه مستش سوی گل با خروش
از درِ بُستان شدم در کوی خمّار آمدم
هوش مصنوعی: از سختی و بی‌رحمی نگاه معشوق، مست و متوجه گل‌ها شدم و با سر و صدا از درِ باغ وارد شدم و به کوچه‌ی خماری رسیدم.
حُسن روی او طلب کردم به بتخانه شدم
تار زلفش دَر گرفتم پیش زنّار آمدم
هوش مصنوعی: برای دیدن زیبایی چهره‌اش به بتخانه رفتم و در حالی که تارهای موی او را در دست داشتم، به سمت شخص دیگری رفتم که مربوط به او بود.
جلوه زن شد حُسن جانان از همه سو بر جلال
من که بودم تا برین دولت سزاوار آمدم
هوش مصنوعی: زیبایی معشوق به طرز شگفت‌انگیزی در اطراف من نمایان شد، در حالی که من تا به حال شایسته این مقام و افتخار نبودم.