گنجور

شمارهٔ ۱۷۱

دور نشاط آمد و دوران گل
بزم طرب ساز در ایوان گل
گلشن جان تازه کند هر سحر
گریه ابر و لب خندان گل
دل بگشاید به چمن تا گشاد
باد سحر گوی گریبان گل
پای من و رقص و طواف چمن
دست من و ساغر و دامان گل
موسم شادی ست چه خون می چکد
از سپر لاله و پیکان گل
جام جم از دست منه زانکه زود
باد برد تخت سلیمان گل
سرو از آن یافت بلندی که او
چتر کشد بر سر سلطان گل
خیز که هر صبح گل افشان کنیم
پیشتر از صبح گل افشان گل
باده به دور آر، که دور حیات
زود زوال است چو دوران گل
مرغ سحر را چه نوا بعد ازین
زان که جلال است ثناخوان گل

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دور نشاط آمد و دوران گل
بزم طرب ساز در ایوان گل
هوش مصنوعی: زمان شادی فرا رسیده و فصل شکوفه‌ها و جشن و شادی در فضای دل‌انگیز گل‌ها آغاز شده است.
گلشن جان تازه کند هر سحر
گریه ابر و لب خندان گل
هوش مصنوعی: هر صبح، باغ با گریه‌ی ابرها تازه می‌شود و گل‌ها با لبخند خود زیبایی را به نمایش می‌گذارند.
دل بگشاید به چمن تا گشاد
باد سحر گوی گریبان گل
هوش مصنوعی: دل در بهار شاد می‌شود وقتی که باد صبحگاهی می‌وزد و گل‌ها را به آرامی نوازش می‌کند.
پای من و رقص و طواف چمن
دست من و ساغر و دامان گل
هوش مصنوعی: پای من در حرکت است و در حال رقص و چرخش دور گلزار، در حالی که دستم ساغری در دست دارد و دامن گلی را نیز لمس می‌کند.
موسم شادی ست چه خون می چکد
از سپر لاله و پیکان گل
هوش مصنوعی: فصل خوشحالی است، اما با این حال، لاله‌های خونین و گل‌های زخمی از تیر و کمان به زمین افتاده‌اند.
جام جم از دست منه زانکه زود
باد برد تخت سلیمان گل
هوش مصنوعی: من به شدت از دست دادن جایگاه و موقعیتم رنج می‌برم، چون به یکباره و به راحتی می‌توانم تمامی داشته‌هایم را از دست بدهم.
سرو از آن یافت بلندی که او
چتر کشد بر سر سلطان گل
هوش مصنوعی: سرو به خاطر اینکه بر بالای سر گل، سایه‌ای ایجاد می‌کند، به بلندی و عظمت خود دست یافته است.
خیز که هر صبح گل افشان کنیم
پیشتر از صبح گل افشان گل
هوش مصنوعی: بیا که هر روز صبح، قبل از اینکه گل‌ها بشکفند، گل‌پاشی کنیم و زیبایی را بر سر و روی زمین بپاشیم.
باده به دور آر، که دور حیات
زود زوال است چو دوران گل
هوش مصنوعی: شراب را کنار بگذار، چون زندگی به سرعت به پایان می‌رسد، مانند عمر گل.
مرغ سحر را چه نوا بعد ازین
زان که جلال است ثناخوان گل
هوش مصنوعی: مرغ سحر دیگر چه نغمه‌ای می‌تواند سر دهد، در حالی که زیبایی گل خود ستایشگر بزرگی است.