شمارهٔ ۱۶۳
سزد که رنجه کنی یک زمان قدوم شریف
به کنج کلبه احزان ما دهی تشریف
شبی به خلوتم از تُست آرزو که بود
لب تو ساقی و رخساره شمع و غمزه حریف
شریف داشتم آن زلف را چو عمر دراز
ولی چه سود که بر باد رفت عمر شریف
بگو به یار سبک روحم ای نسیم صبا
بیا که جان گران جان همی کند تخفیف
ز جان بود همه خوفی کنون که جانم رفت
مرا چه بیم ز بیم و چه خوف از تخویف
اگر در آب دو چشمم وگر در آتش دل
خیال تو به همه حال مونس است و الیف
ز ما صلاح مجو ای صلاح جو، که به عقل
نه عاقلی ست که دیوانه را کنی تکلیف
به کوی دوست تواند مرا صبا بردن
ز بس که گشته ام از هجر ناتوان و ضعیف
مشو به سختی از امّید ناامید جلال
و انّه «لرؤفً» و بِالعباد «لطیف»
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سزد که رنجه کنی یک زمان قدوم شریف
به کنج کلبه احزان ما دهی تشریف
هوش مصنوعی: خوشایند است که به خاطر شخصیت والایت، لحظهای به کلبه غمانگیز ما سر بزنی و به ما اهمیت بدهی.
شبی به خلوتم از تُست آرزو که بود
لب تو ساقی و رخساره شمع و غمزه حریف
هوش مصنوعی: شبی در تنهاییام آرزو داشتم که لبهای تو مانند ساقی و چهرهات مانند شمع باشد و غمزهات دوستانم را مجذوب کند.
شریف داشتم آن زلف را چو عمر دراز
ولی چه سود که بر باد رفت عمر شریف
هوش مصنوعی: من آن زلف را بسیار ارزشمند و گرانبها میدانستم، همانطور که عمر را با ارزش میدانم، اما چه فایده که عمر ارزشمندم به هدر رفت و از میان رفت.
بگو به یار سبک روحم ای نسیم صبا
بیا که جان گران جان همی کند تخفیف
هوش مصنوعی: به دوست آشنا و سبکسری بگو ای نسیم دلانگیز، بیا که روح من به خاطر غم و اندوه، به شدت تحت فشار است و به آرامش نیاز دارد.
ز جان بود همه خوفی کنون که جانم رفت
مرا چه بیم ز بیم و چه خوف از تخویف
هوش مصنوعی: همه ترسها و نگرانیهایم از بین رفته، زیرا جانم از من رفته است. حالا که هیچ چیزی از من نمانده، دیگر از هیچ ترس و تهدیدی نمیترسم.
اگر در آب دو چشمم وگر در آتش دل
خیال تو به همه حال مونس است و الیف
هوش مصنوعی: هرچند که در چشمانم اشک باشد و دل در آتش عشق تو بسوزد، در هر شرایطی تو همراه و مونس من هستی.
ز ما صلاح مجو ای صلاح جو، که به عقل
نه عاقلی ست که دیوانه را کنی تکلیف
هوش مصنوعی: از ما نخواه که ما را اصلاح کنی، زیرا با عقل هیچ آدم عاقلی نمیتواند دیوانه را در قید و بند قرار دهد.
به کوی دوست تواند مرا صبا بردن
ز بس که گشته ام از هجر ناتوان و ضعیف
هوش مصنوعی: باد صبا میتواند مرا به کوی دوست ببرد، زیرا به شدت از دوری او خسته و ناتوان شدهام.
مشو به سختی از امّید ناامید جلال
و انّه «لرؤفً» و بِالعباد «لطیف»
هوش مصنوعی: از ناامیدی در سختیها فاصله بگیر، زیرا او مهربان و با لطف نسبت به بندگانش است.