شمارهٔ ۱۵۸
به سر طواف کنم بر در شراب فروش
که حلقه در این کعبه کرده ام در گوش
ز جام باده اگر یافتم حیات ابد
عجب مدار که آب حیات کردم نوش
ندانم این مَی ناب از کدام میکده بود
که عاشقان همه مستند و عارفان مدهوش
چنان ز بزم طرب برکشیم نعره شوق
که در حظیره قدس اوفتد غریو و خروش
از آن زمان که سر من گران شد از مَی عشق
همیشه غاشیه سر همی کشم بر دوش
به عهد حُسن تو از عاشقان فغان برخاست
به دور گل ننشینند بلبلان خاموش
مکن ملامت مستان عشق ای هشیار!
ببین که پرده خود می درند پرده بپوش
به جان همی خرم آیین و رسم رندان را
خلاف شیوه آن زاهدان زرق فروش
اگر جلال بنالد ز شوق معذور است
که هر چه بر سر آتش بود بر آرد جوش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به سر طواف کنم بر در شراب فروش
که حلقه در این کعبه کرده ام در گوش
هوش مصنوعی: به دور در شرابفروش میگردم و جاودانه او را میپرستم، چون در این مکان مقدس، حلقهام را به گوش او آویختهام.
ز جام باده اگر یافتم حیات ابد
عجب مدار که آب حیات کردم نوش
هوش مصنوعی: اگر از جام شراب زندگی ابدی پیدا کردم، تعجب نکن که من بادهای نوشیدم که همان آب حیات هست.
ندانم این مَی ناب از کدام میکده بود
که عاشقان همه مستند و عارفان مدهوش
هوش مصنوعی: نمیدانم این شراب خالص از کدام میکده به دست آمده است که همه عاشقان از آن مست و سرمست هستند و عارفان در حال حیرت و غفلت به سر میبرند.
چنان ز بزم طرب برکشیم نعره شوق
که در حظیره قدس اوفتد غریو و خروش
هوش مصنوعی: به قدری با شادی و سرور فریاد خواهیم زد که صدای ما در ملکوت و آسمانها طنینانداز شود و همه جا را پر کند.
از آن زمان که سر من گران شد از مَی عشق
همیشه غاشیه سر همی کشم بر دوش
هوش مصنوعی: از وقتی که دلم سنگین شد و گرفتار عشق شدم، همیشه بار این احساس را بر دوش خود حس میکنم.
به عهد حُسن تو از عاشقان فغان برخاست
به دور گل ننشینند بلبلان خاموش
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییهای تو، عشق و محبت در دل عاشقان به اوج رسیده است و بلبلان دیگر در کنار گلها سکوت را برنمیگزینند.
مکن ملامت مستان عشق ای هشیار!
ببین که پرده خود می درند پرده بپوش
هوش مصنوعی: ای شخص هشیار، ملامت نکن مستان عشق را! نگاه کن که چگونه آنها پردههای خود را میدرند و بهتر است که خود را پنهان کنند.
به جان همی خرم آیین و رسم رندان را
خلاف شیوه آن زاهدان زرق فروش
هوش مصنوعی: من به شادی و خوشی آیین و سنت رندان را دوست دارم، در حالی که روش آن زاهدان که به فریب و ظاهرسازی روی میآورند را نمیپسندم.
اگر جلال بنالد ز شوق معذور است
که هر چه بر سر آتش بود بر آرد جوش
هوش مصنوعی: اگر جلال در حسرت و عشق بنالد، دلیلش روشن است؛ زیرا هر چیزی که بر آتش قرار میگیرد، به جوش میآید و اظهار وجود میکند.