جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>بی روی تو ای نگار آرامم نیست</p></div>
<div class="m2"><p>وز لعل لبان تو دمی کامم نیست</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>جانم به لب آمد از خمار شب هجر</p></div>
<div class="m2"><p>مشکل که شراب هجر در جامم نیست</p></div></div>

فانوس خیال » تصویر 11893 - جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

شمارهٔ ۵۷

بی روی تو ای نگار آرامم نیست
وز لعل لبان تو دمی کامم نیست
جانم به لب آمد از خمار شب هجر
مشکل که شراب هجر در جامم نیست

هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از نبودن معشوقش ابراز ناراحتی می‌کند و می‌گوید که بدون او آرامش ندارد. او همچنین می‌گوید که از دوری معشوق به شدت رنج می‌برد و به خاطر این دوری، لذتی از زندگی نمی‌برد. در کل، شعری است پر از حس عاطفی و غم ناشی از فراق.

شمارهٔ ۵۵

شمارهٔ ۵۶

هوش مصنوعی: بدون حضور تو ای معشوق، هیچ آرامشی ندارم و از دلفریبی لب‌هایت نمی‌توانم لحظه‌ای بهره‌مند شوم.

بی روی تو ای نگار آرامم نیست

وز لعل لبان تو دمی کامم نیست

هوش مصنوعی: حالم از درد دوری به شدت خراب است و این شب‌های بی‌خوابی و غم باعث خستگی‌ام شده، ولی در این لحظه هیچ چیز نمی‌تواند حال من را بهتر کند.

جانم به لب آمد از خمار شب هجر

مشکل که شراب هجر در جامم نیست

شمارهٔ ۵۶

اطلاعات

برگردان به زبان ساده