شمارهٔ ۸۰۰
بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس
دل حزین مرا بی تو از دو عالم بس
ز حد گذشت فراق رخ تو ای دیده
به جان رسید دل من به غور حالم رس
اگر گذر کنم اندر دلت چه خواهد بود
چرا که بحر جهان را نبود عار از خس
صبا به یار بگویی که مرغ خاطر من
درون سینه نمیشیند و شکست قفس
جواب گفت هوس میبر و هوا میکن
که شاهباز جهان را چه غم بود ز مگس
نرفت نام من خسته بر زبانت دمی
برفت در غم عشقم ز دیده رود ارس
من آن وفا که نمودم نکرد کس به جهان
بدین صفت تو کنی جور کس نکرد به کس
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا که در دو جهان غیر تو ندارم کس
دل حزین مرا بی تو از دو عالم بس
هوش مصنوعی: بیا که در این دنیا و آن دنیا هیچ کس دیگری غیر از تو ندارم. دل غمگین من بدون تو در هر دو جهان بیمحتواست.
ز حد گذشت فراق رخ تو ای دیده
به جان رسید دل من به غور حالم رس
هوش مصنوعی: فراق و دوری از چهره تو از حد گذشت، ای چشم من، روح و جانم به شدت به درد آمده و احوال من به عمیقترین نقطهاش رسیده است.
اگر گذر کنم اندر دلت چه خواهد بود
چرا که بحر جهان را نبود عار از خس
هوش مصنوعی: اگر من به دلت راه پیدا کنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ زیرا دریاچهای بزرگ در جهان وجود دارد که از بدیها و زشتیها بینیاز است.
صبا به یار بگویی که مرغ خاطر من
درون سینه نمیشیند و شکست قفس
هوش مصنوعی: ای صبا، به محبوب بگو که دل من آرام و قرار ندارد و به زودی از قفس خود آزاد میشود.
جواب گفت هوس میبر و هوا میکن
که شاهباز جهان را چه غم بود ز مگس
هوش مصنوعی: جواب داد که اگر آرزویی داری، آن را دنبال کن و به خواستههایت بپرداز. زیرا چطور ممکن است پرندهای بزرگ و شاهین، به فکر مزاحمت مگسی کوچک باشد؟
نرفت نام من خسته بر زبانت دمی
برفت در غم عشقم ز دیده رود ارس
هوش مصنوعی: نام من هرگز به زبانت نیامده و در لحظهای که غم عشق من بر دلت سنگینی میکند، اشکهای من هم همچون رود ارس از چشمانم جاری میشود.
من آن وفا که نمودم نکرد کس به جهان
بدین صفت تو کنی جور کس نکرد به کس
هوش مصنوعی: من وفای خود را به کسی نشان ندادم و هیچکس در این دنیا به این شیوه که تو بر من جفا کردی، به دیگری ظلم نکرده است.

جهان ملک خاتون