گنجور

شمارهٔ ۷۹۷

دیگر چه فتنه می‌کند این باد مشک بیز
گر عاقلی دلا به سوی بوستان گریز
از باد صبحدم به چمن بین شکوفه‌ها
بنشین به زیر آن و شکوفه به سر بریز
ای نور هر دو دیده بینا ز روی لطف
با غمزه گو که بی گنهی خون ما مریز
دل رفت در شکنج دو زلفش مقام کرد
از وی بگو که چون بردش کس به تیغ تیز
دانی که رستخیز قیامت چگونه است
روز فراق بین که چنانست رستخیز
گم کرده‌ای دلا به سر کوی یار هوش
بی حاصلست خاک درین ره کنون مبیز
تا کی جهان به درد غمش مبتلا شوی
مشکل توان نمودن با بخت بد ستیز

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیگر چه فتنه می‌کند این باد مشک بیز
گر عاقلی دلا به سوی بوستان گریز
هوش مصنوعی: این باد مشک‌ بیز چه شرارتی به پا کرده است؟ اگر عقل داری، ای دل، به سوی باغ برو و از این آشوب دور شو.
از باد صبحدم به چمن بین شکوفه‌ها
بنشین به زیر آن و شکوفه به سر بریز
هوش مصنوعی: از نسیم صبحگاهی لذت ببر و به میان گل‌ها برو، زیر درخت بنشین و گلبرگ‌ها را بر سر خود بریز.
ای نور هر دو دیده بینا ز روی لطف
با غمزه گو که بی گنهی خون ما مریز
هوش مصنوعی: ای روشنی چشمان بینا، از روی لطف با نگاهی اشاره کن که بدون هیچ دلیلی خون ما را نریز.
دل رفت در شکنج دو زلفش مقام کرد
از وی بگو که چون بردش کس به تیغ تیز
هوش مصنوعی: دل به دام چهره‌اش گرفتار شد و در پیچ و خم زلف‌هایش آرام گرفت. بگو او را که چگونه کسی را با تیغ تیز برداشت.
دانی که رستخیز قیامت چگونه است
روز فراق بین که چنانست رستخیز
هوش مصنوعی: می‌دانی روز قیامت و روز جدایی چه حال و هوایی دارد؟ چنین است که در آن روز، مردم برخیزند و از خواب غفلت بیدار شوند.
گم کرده‌ای دلا به سر کوی یار هوش
بی حاصلست خاک درین ره کنون مبیز
هوش مصنوعی: عزیز دل، در راه معشوق خود گم شده‌ای. در این مسیر، فکر کردن به چیزی که نامشخص است، بی‌فایده است. پس در این راه نباید بیهوده سرگردان باشی.
تا کی جهان به درد غمش مبتلا شوی
مشکل توان نمودن با بخت بد ستیز
هوش مصنوعی: چقدر باید به خاطر غم او رنج بکشید؟ چطور می‌توان با بخت بد به مبارزه پرداخت؟