شمارهٔ ۷۹۳
جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز
اگرچه درد فرستادم او دواست هنوز
اگرچه بر سر جنگست با من مسکین
به جان دوست که دل بر سر صفاست هنوز
ازین طرف همه شوقست و اشتیاق وصال
از آن طرف همه جنگست و ماجراست هنوز
اگرچه خوان وصالش به دیگران عامست
دلم به کوی شب وصل او گداست هنوز
خیال روی تو با ما قرین شده شب و روز
صبا بگوی که بی وصل ما چراست هنوز
بجز صبا که تواند که حال ما گوید
چرا که محرم راز دلم صباست هنوز
دلم به یک شبه درد فراق چون گشتهست
غم تو گفت که مسکین دلت کجاست هنوز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جفا نمود دلم بر سر وفاست هنوز
اگرچه درد فرستادم او دواست هنوز
هوش مصنوعی: دل من به معشوقهام آسیب رسانده، اما هنوز هم با وجود دردهایی که به او دادهام، او برای من به عنوان درمانی باقی مانده است.
اگرچه بر سر جنگست با من مسکین
به جان دوست که دل بر سر صفاست هنوز
هوش مصنوعی: اگرچه من در موقعیت سختی هستم و با دیگران درگیرم، اما به خاطر دوستی که دارم، هنوز هم قلبم شجاع و پایدار است.
ازین طرف همه شوقست و اشتیاق وصال
از آن طرف همه جنگست و ماجراست هنوز
هوش مصنوعی: در اینجا، همه جا پر از اشتیاق و عشق برای وصال است، اما در طرف مقابل، هنوز جنگ و درگیری وجود دارد.
اگرچه خوان وصالش به دیگران عامست
دلم به کوی شب وصل او گداست هنوز
هوش مصنوعی: با اینکه محبت او به دیگران نیز تقسیم شده و همه میتوانند از آن بهرهمند شوند، دل من هنوز در پی وصال اوست و در راه رسیدن به او گدا و نیازمند است.
خیال روی تو با ما قرین شده شب و روز
صبا بگوی که بی وصل ما چراست هنوز
هوش مصنوعی: اندیشه و تصویر چهرهات همیشه همراه ماست، چه در روز و چه در شب. ای نسیم، بگو که چرا هنوز به وصال ما نرسیدهای؟
بجز صبا که تواند که حال ما گوید
چرا که محرم راز دلم صباست هنوز
هوش مصنوعی: جز باد صبا، هیچ کس نمیتواند حال و روز ما را بگوید، زیرا تنها اوست که به راز دل من آگاه است.
دلم به یک شبه درد فراق چون گشتهست
غم تو گفت که مسکین دلت کجاست هنوز
هوش مصنوعی: دل من به خاطر یک شب درد جدایی از تو، بسیار غمگین است. اینجا غم تو به من میگوید که مسکین دل من، هنوز در کجا به سر میبرد.

جهان ملک خاتون