گنجور

شمارهٔ ۷۹۲

دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز
آتشم از غم تو در دل و جانست امروز
آتشی کز غم مهر تو مرا در جان بود
بر دو رخسار چو ماه تو عیانست امروز
آنکه دوشم به کنایت سخنی می گفتی
چون بدیدم به یقین حال همانست امروز
آشکارا شده عشق تو ولی در دل ما
راز سربسته ی آن دوست نهانست امروز
به امید شب وصلت که مگر دریابم
حالیا خون دل از دیده روانست امروز
سر فدا کردم و عشقت بخریدم لیکن
سر به سر سود به عشق تو زیانست امروز
گر تو خلقی بکشی زار و گر بنوازی
حکم و فرمان تو بر جمله روانست امروز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز
آتشم از غم تو در دل و جانست امروز
هوش مصنوعی: عزیزم امروز در کوچه‌های تو صدای ناله و غم می‌پیچد و آتش عشق تو در دل و جانم شعله‌ور است.
آتشی کز غم مهر تو مرا در جان بود
بر دو رخسار چو ماه تو عیانست امروز
هوش مصنوعی: آتش غم عشق تو در وجودم شعله‌ور است و امروز بر چهره‌ام مانند نور ماه کاملاً نمایان است.
آنکه دوشم به کنایت سخنی می گفتی
چون بدیدم به یقین حال همانست امروز
هوش مصنوعی: دیروز کسی به من کنایه‌ای گفت و حالا با دیدن او متوجه شدم که حال او همانند دیروز است.
آشکارا شده عشق تو ولی در دل ما
راز سربسته ی آن دوست نهانست امروز
هوش مصنوعی: عشق تو به روشنی نمایان شده، اما در دل ما هنوز رمزی از آن دوست پنهان است.
به امید شب وصلت که مگر دریابم
حالیا خون دل از دیده روانست امروز
هوش مصنوعی: به امید شب وصالمه، که شاید در آن حال روحی‌ام را دریابم. اکنون اما اشک‌های تلخ و غمگین از چشمانم می‌ریزد.
سر فدا کردم و عشقت بخریدم لیکن
سر به سر سود به عشق تو زیانست امروز
هوش مصنوعی: من جانم را فدای عشق تو کردم و برای آن هزینه‌ای پرداختم، اما امروز به این نتیجه رسیده‌ام که در این عشق، تنها ضرر کرده‌ام.
گر تو خلقی بکشی زار و گر بنوازی
حکم و فرمان تو بر جمله روانست امروز
هوش مصنوعی: اگر تو به کسی ظلم کنی یا او را برنجانی، یا اگر با محبت و نوازش با او رفتار کنی، در هر صورت فرمان و تأثیر تو بر همه آشکار و حاکم است. امروز، هر دو حالت قدرت تو را نشان می‌دهد.