گنجور

شمارهٔ ۷۹۰

به دست دل نیفتاده چو تو حوری‌وشی هرگز
سهی سرو دلارامی نگاری سرکشی هرگز
ز لعل آن لب شیرین به رخسار چو خورشیدت
نیفتادست در جانم بدینسان آتشی هرگز
فروناید دلم باری به صورتهای بی معنی
به صورت کی بود چون تو به معنی مهوشی هرگز
به مخموری آن چشمت نباشد در جهان نرگس
که دیده مست و مخموری چو چشمت سرخوشی هرگز
اگرچه دُرد درد تو بسی نوشیده ام لیکن
ندیدم در شراب آن دو لعل لب غشی هرگز
اگرچه جز جفا از دل نیاید بر من مسکین
ز سر بیرون نکردم من هوای دلکشی هرگز

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دست دل نیفتاده چو تو حوری‌وشی هرگز
سهی سرو دلارامی نگاری سرکشی هرگز
هوش مصنوعی: تو مانند یک حوری زیبا و دلربا هستی که هیچ‌کس نمی‌تواند به دل و جان او دست پیدا کند، به طوری که هیچ سرو زیبای بلندقدی هم نمی‌تواند در برابر زیبایی و جذابیت تو قرار گیرد و دیگر هیچ نگار زیبایی به این اندازه سرکش و دلبر نیست.
ز لعل آن لب شیرین به رخسار چو خورشیدت
نیفتادست در جانم بدینسان آتشی هرگز
هوش مصنوعی: لب‌های شیرین و قرمزرنگ تو مانند خورشید بر صورت من تابیده، اما این زیبایی به جانم تاثیر نگذاشته و همچون آتشی درونم شعله‌ور نشده است.
فروناید دلم باری به صورتهای بی معنی
به صورت کی بود چون تو به معنی مهوشی هرگز
هوش مصنوعی: دل من هرگز نمی‌تواند باری از احساساتش را به اشکال بی‌معنا برساند، چرا که در آغوش کسی چون تو، که خود معنی عشق و زیبایی است، هرگز به بی‌معنایی نخواهد رفت.
به مخموری آن چشمت نباشد در جهان نرگس
که دیده مست و مخموری چو چشمت سرخوشی هرگز
هوش مصنوعی: مستی و سرخوشی چشمان تو هیچ‌گاه به اندازه زیبایی و جذبه نرگس‌ها در دنیا نیست.
اگرچه دُرد درد تو بسی نوشیده ام لیکن
ندیدم در شراب آن دو لعل لب غشی هرگز
هوش مصنوعی: هرچند من به خاطر درد تو خیلی شراب نوشیده‌ام، اما هرگز در آن شراب لب‌های زیبا و دلربا را ندیده‌ام که به من غم یا ناراحتی بدهند.
اگرچه جز جفا از دل نیاید بر من مسکین
ز سر بیرون نکردم من هوای دلکشی هرگز
هوش مصنوعی: هرچند که جز زخم و درد از دل من برنمی‌آید، اما من هرگز از دلخواهی و زیبایی دلکشی دست نکشیده‌ام.