گنجور

شمارهٔ ۷۸۳

به یاد آمدم آن جوانی و ناز
که کردیم با دلبران طناز
به پایم نهاده بسی سروران
سری کاو بدی در جهان سرفراز
ز عشق رخم باز نشناختند
سران سر ز پای و سر از پای باز
اگر جان بدی التماس جهان
فدا بود پیشم به هنگام ناز
رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بدی جمله ساز
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
دو لب همچو شکّر دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به یاد آمدم آن جوانی و ناز
که کردیم با دلبران طناز
هوش مصنوعی: یاد جوانی و شیطنت‌هایی که با عاشقان جذاب داشتیم، دوباره در ذهنم زنده شد.
به پایم نهاده بسی سروران
سری کاو بدی در جهان سرفراز
هوش مصنوعی: بسیاری از سروران و بزرگان به پای من نشسته‌اند، و این نشان‌دهنده‌ی مقام و اعتبار من در دنیا است.
ز عشق رخم باز نشناختند
سران سر ز پای و سر از پای باز
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، کسانی که در مقام و منصب هستند، نه چهره‌ام را شناختند و نه از پاهای من خبر داشتند. عشق چنان مرا مست کرده که حتی سر و پایم را نمی‌توانند تشخیص دهند.
اگر جان بدی التماس جهان
فدا بود پیشم به هنگام ناز
هوش مصنوعی: اگر جان خود را فدای من کنی، در زمان ناز و زیبایی‌ات، من به دنیاست که از تو درخواست می‌کنم.
رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
هوش مصنوعی: صورت من همچون گل در باغ است و قامت من به زیبایی سرو که راست و بلند است.
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
هوش مصنوعی: دو ابرو، همچون محرابی هستند که دل‌ها در آن به عبادت و پرستش مشغول‌اند و جان‌ها در مقابل آن به سجده در می‌آیند.
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
هوش مصنوعی: چشم‌هایم به گونه‌ای به تو نیاز دارند که نرگس به دیدار باغش مشتاق است.
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بدی جمله ساز
هوش مصنوعی: دو گیسوی تو مانند کمند بود و با دستانت به من راه نشان می‌دادی و همه چیز را برای من فراهم می‌کردی.
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
هوش مصنوعی: اگر نسیم لطیف روزی به راه من بگذری، لحظه‌ای با صدای ملایم و رازآلودی به من سخن خواهی گفت.
دو لب همچو شکّر دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز
هوش مصنوعی: دو لب او مانند شکر و دو رخسار او همچون گل است؛ او به درد دل عاشقان تسکین می‌بخشد.