شمارهٔ ۷۸۱
ای که دل برده ای ز دستم باز
به چه از ما نظر گرفتی باز
چه کنم چون به حضرت تو مرا
جز صبا نیست محرم این راز
کی کند حال زار ما عرضه
پیش دلدار و زود گردد باز
که دل من کبوتریست زبون
در هوای غم تو ای شهباز
ترک مهر رخت نیارم کرد
گر نهندم چو سیم و زر به گداز
دولت وصلت از خدا طلبم
ای دو چشم جهان به پنج نماز
در چمن قدّ تو چو بخرامد
به چنین جلوه هیچ سرو به ناز
سرو جانی گذر سوی ما کن
هست ما را به قامت تو نیاز
جان ما بر لب آمد از غم تو
راست گویم ز حد ببردی ناز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که دل برده ای ز دستم باز
به چه از ما نظر گرفتی باز
هوش مصنوعی: ای کسی که دل مرا ربودهای، چرا دوباره به ما نگاه کردی؟
چه کنم چون به حضرت تو مرا
جز صبا نیست محرم این راز
هوش مصنوعی: چه کار کنم وقتی که برای نزدیکی به تو فقط نسیم صبحگاهی برایم حجاب این راز را برداشته است؟
کی کند حال زار ما عرضه
پیش دلدار و زود گردد باز
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند حال خراب ما را در حضور محبوب به نمایش بگذارد و سریعاً به حالت عادی برگردد؟
که دل من کبوتریست زبون
در هوای غم تو ای شهباز
هوش مصنوعی: دل من همچون کبوتر بیزبان و ناتوانی است که در آرزوی تو، ای پرندهی بزرگ، در حال پرواز به سوی غم و اندوه زندگی میباشد.
ترک مهر رخت نیارم کرد
گر نهندم چو سیم و زر به گداز
هوش مصنوعی: من نمیتوانم عشق و محبت تو را ترک کنم، حتی اگر به من مانند طلا و نقره نیز ارزش دهند و یا به من چیزی باارزش بدهند.
دولت وصلت از خدا طلبم
ای دو چشم جهان به پنج نماز
هوش مصنوعی: از خدا میخواهم که خوشبختی وصال تو را به من عطا کند، ای دو چشمی که به جهان روشنی میبخشید. من این درخواست را با پنج نماز به درگاهش میبرم.
در چمن قدّ تو چو بخرامد
به چنین جلوه هیچ سرو به ناز
هوش مصنوعی: وقتی که تو با این زیبایی و شگفتی در باغ قدم برمیداری، هیچ سرو در دنیا نمیتواند به ناز و زیبایی تو نزدیک شود.
سرو جانی گذر سوی ما کن
هست ما را به قامت تو نیاز
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، به سوی ما بیا و نظر بر ما بیفکن، چرا که وجود ما به قامت بلند و زیبای تو نیازمند است.
جان ما بر لب آمد از غم تو
راست گویم ز حد ببردی ناز
هوش مصنوعی: زندگیام به خاطر غم تو به شدت تحت فشار قرار گرفته، و باید صادقانه بگویم که ناز و دلبری تو از هر حد و مرزی فراتر رفته است.