شمارهٔ ۷۷۸
آخر نظری کن به من ای سرو روان باز
هر چند که آید همه از سرو روان ناز
سرگشته چو ماییم خروشان ز فراقت
در گوش تو خواهیم که گوییم همه راز
قدّ تو بلندست و مرا دست رسی نیست
گویی تو که با ناله و با گریه همی ساز
خورشید جهانتابی و من ذرّه مهرت
از بهر خدا سایه ی لطفی به من انداز
دانی که ز هجران دل ما در چه ملالست
چون شمع که باشد سر او در دهن گاز
مسکین دل من همچو کبوتر بچه وحشیست
چون پنجه تواند که کند با چو تو شهباز
گویند که صبرست جهان چاره ی کارت
از روی ضرورت شده با هجر تو دمساز
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آخر نظری کن به من ای سرو روان باز
هر چند که آید همه از سرو روان ناز
هوش مصنوعی: عزیزم، لطفاً به من توجهی کن، هرچند که زیباییات همگان را جذب کند.
سرگشته چو ماییم خروشان ز فراقت
در گوش تو خواهیم که گوییم همه راز
هوش مصنوعی: ما در غم جدایی از تو گمگشته و ناآرامیم و در گوش تو خواهیم گفت تمام رازهای دل را.
قدّ تو بلندست و مرا دست رسی نیست
گویی تو که با ناله و با گریه همی ساز
هوش مصنوعی: تو قدّی بلندی داری و من به تو دسترسی ندارم، انگار که تو فقط با ناله و گریه من همخوانی داری.
خورشید جهانتابی و من ذرّه مهرت
از بهر خدا سایه ی لطفی به من انداز
هوش مصنوعی: ای خورشید درخشان، من همچون ذرهای هستم و از تو میخواهم به نیکی بر من سایهای رحمت افکن.
دانی که ز هجران دل ما در چه ملالست
چون شمع که باشد سر او در دهن گاز
هوش مصنوعی: میدانی دل ما از دوری چه اندوهی دارد؟ مانند شمعی که فقط سرش در آتش است و به زودی میسوزد.
مسکین دل من همچو کبوتر بچه وحشیست
چون پنجه تواند که کند با چو تو شهباز
هوش مصنوعی: دل من مثل کبوتر بچهای است که در خطر و وحشی بودن قرار دارد. چگونه میتواند با تو که شهباز و قوی هستی، مقابله کند؟
گویند که صبرست جهان چاره ی کارت
از روی ضرورت شده با هجر تو دمساز
هوش مصنوعی: میگویند که صبر، راه حل مشکلات دنیاست و از آنجایی که ناچار شدهام دوری تو را تحمل کنم، به این صبر عادت کردهام.