شمارهٔ ۷۷۳
درافتادم به عشق او ز تقدیر
مسلمانان مسلمانان چه تدبیر
چنانم بر وصالش آرزومند
که بگذشتهست از تحریر و تقریر
خداوندا تو یاد عشق خوبان
ز جان ما به لطف خویش برگیر
چرا در عشق او از خود خبر نیست
چه چاره چون چنین رفتهست تقدیر
چه بازی میکند بنگر تو از دور
فغان از جور این چرخ کهن پیر
به جان آمد دل من از فراقش
شده مهر رخ خوبش جهانگیر
عجب گر نشنوی ای نور دیده
فغان و نالههای ما به شبگیر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درافتادم به عشق او ز تقدیر
مسلمانان مسلمانان چه تدبیر
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او به راهی دشوار قدم گذاشتهام. حالا مسلمانان چه تدبیری برای این قدر و سرنوشت من خواهند داشت؟
چنانم بر وصالش آرزومند
که بگذشتهست از تحریر و تقریر
هوش مصنوعی: چنان نسبت به وصالش آرزو داشتم که دیگر نتوانم آن را با کلمات بیان کنم یا توصیف کنم.
خداوندا تو یاد عشق خوبان
ز جان ما به لطف خویش برگیر
هوش مصنوعی: ای خدا، لطف خودت را شامل حال ما کن و یاد عشق معشوقان خوب را از دل ما دور کن.
چرا در عشق او از خود خبر نیست
چه چاره چون چنین رفتهست تقدیر
هوش مصنوعی: چرا در عشق او از حال خود باخبر نیستم؟ چه راه حلی باید اتخاذ کنم که تقدیر اینگونه رقم خورده است؟
چه بازی میکند بنگر تو از دور
فغان از جور این چرخ کهن پیر
هوش مصنوعی: به دقت بنگر که این چرخ کهن چه بازیهایی را به راه انداخته است. آه از ظلم و ستمی که در این دنیا وجود دارد!
به جان آمد دل من از فراقش
شده مهر رخ خوبش جهانگیر
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری او به شدت رنجکشیده است و عشق چهره زیبایش در هر جای دنیا دل من را تسخیر کرده است.
عجب گر نشنوی ای نور دیده
فغان و نالههای ما به شبگیر
هوش مصنوعی: عجب است اگر نشنوی ای روشنی چشمانم صدای ناله و گریه ما را در تاریکی شب.

جهان ملک خاتون