شمارهٔ ۷۶۸ - استقبال از حافظ
ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخور
در رسد تشریف روز وصل جانان غم مخور
ای دل آشفته در هجران آن آرام جان
در جهان سرگشته شو از بهر سامان غم مخور
گر شکیبا نیستی ای دیده از دیدار یار
گر بدوزد هر زمان چشمت به پیکان غم مخور
چون نئی واقف بر اسرار ضمیر روزگار
عاقبت خواهد گذشت این جور دوران غم مخور
بلبلا در هجر روی گل مشو یک دم خموش
شور در باغ افکن و از باغبانان غم مخور
هر که ما را دور کرد از صحبت آن گلعذار
هم شود رو زی اسیر خار هجران غم مخور
ای دل ار گشتی اسیر خار هجران باک نیست
ناگهان روزی درآید گل به بستان غم مخور
نوعروس خوشدلی در پرده ی اندوه هجر
بیش از این از ما ندارد روی پنهان غم مخور
از شب هجران برآید عاقبت صبح وصال
سر ز مشرق بر کند خورشید تابان غم مخور
چون سکندر چند گردی در طلب گرد جهان
خضر چون خواهد چشیدن آب حیوان غم مخور
شمارهٔ ۷۶۷: آمد نسیم صبحدم وز یار می آرد خبرشمارهٔ ۷۶۹ - استقبال از حافظ: ای دل ار سرگشتهای از جور دوران غم مخور
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل پر درد بر امّید درمان غم مخور
در رسد تشریف روز وصل جانان غم مخور
هوش مصنوعی: ای دل پر افسرده، تو ناامید نباش و غم نخور. روزی خواهد رسید که به وصال معشوق خواهی رسید و در آن زمان دیگر غم نخواهی داشت.
ای دل آشفته در هجران آن آرام جان
در جهان سرگشته شو از بهر سامان غم مخور
هوش مصنوعی: ای دل نگران، در دوری او از دست نرو. برای پیدا کردن آرامشت تلاش کن و نگران دردهایت نباش.
گر شکیبا نیستی ای دیده از دیدار یار
گر بدوزد هر زمان چشمت به پیکان غم مخور
هوش مصنوعی: اگر صبر نداری و دیدن یار برایت سخت شده، نگران نباش اگر در هر لحظه چشمت به درد و رنج بیفتد.
چون نئی واقف بر اسرار ضمیر روزگار
عاقبت خواهد گذشت این جور دوران غم مخور
هوش مصنوعی: زمانی که تو رازهای درونی زندگی را درک کنی، این دوران سخت و غمانگیز نیز به پایان خواهد رسید. پس نگران نباش و غم را پشت سر بگذار.
بلبلا در هجر روی گل مشو یک دم خموش
شور در باغ افکن و از باغبانان غم مخور
هوش مصنوعی: ای بلبل، در هنگام دوری از چهرهی گل، یک لحظه هم ساکت نباش. شور و حال را در باغ بپاش و نگران باغبانها نباش.
هر که ما را دور کرد از صحبت آن گلعذار
هم شود رو زی اسیر خار هجران غم مخور
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را از گفتوگو با آن پریچهره دور کند، خودش نیز به زودی به دام درد جدایی گرفتار خواهد شد. نگران غم جدایی نباشید.
ای دل ار گشتی اسیر خار هجران باک نیست
ناگهان روزی درآید گل به بستان غم مخور
هوش مصنوعی: ای دل، اگر به خاطر جدایی و دوری اسیر غم شدهای، نگران نباش. روزی خواهد رسید که مانند گلی به باغ زندگی برمیگردی. پس بیدردسر به زندگیات ادامه بده و غم نخور.
نوعروس خوشدلی در پرده ی اندوه هجر
بیش از این از ما ندارد روی پنهان غم مخور
هوش مصنوعی: نوعروس شاد و خوشحال که در سایهی اندوه جدایی به سر میبرد، بیش از این از ما خواهان پنهان کردن خود نیست. دل خود را غمگین نکن.
از شب هجران برآید عاقبت صبح وصال
سر ز مشرق بر کند خورشید تابان غم مخور
هوش مصنوعی: سرانجام صبح وصال به روز میرسد و خورشید از سمت مشرق طلوع میکند؛ پس نگران نباش و غمگین نباش.
چون سکندر چند گردی در طلب گرد جهان
خضر چون خواهد چشیدن آب حیوان غم مخور
هوش مصنوعی: زمانی که مانند سکندر، به جستجوی دنیای بزرگ میروید، اگر مانند خضر بخواهید به آب حیات برسید، نگران نباشید.
حاشیه ها
1402/05/10 11:08
امیرحسین آتش
استاد عزیزم دکتر رضا اشرف زاده در مقاله ای به نام: بزم شاعران در شیراز، درباره دلیل قرابت این غزل و غزل حافظ؛ از نشست شعری گفته اند که این دو شاعر و شاعران دیگری مانند عبید زاکانی حضور داشته داشتند.