گنجور

شمارهٔ ۷۶۱

چکنم درد دل خود به که گویم آخر
مرهم ریش دلم را ز که جویم آخر
من سرگشته ی بیچاره ی مسکین غریب
بر در لطف تو عمریست که پویم آخر
به جوابی ز لب چون شکرت بنوازم
چند گویی سخن تلخ به رویم آخر
صبر گویی بکن از روی من آخر تا چند
ای عزیزم بر من آی به روزیم آخر
سرو شادی بُدم از باغ دلم برکندی
نه گیاهم که دگرباره برویم آخر
این چنین تشنه لب آب حیاتت که منم
ضایع ای دوست مکن بر لب جویم آخر
شه سوارا من دلخسته ز چوگان جفات
به سر کوی تو بنگر که چو گویم آخر
کیمیایی تو و من خاک درت گشته ز جان
نظری کن ز سر لطف به سویم آخر
سایل وصل تو ای دوست منم در دو جهان
به جفا بیش مران از سر کویم آخر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چکنم درد دل خود به که گویم آخر
مرهم ریش دلم را ز که جویم آخر
هوش مصنوعی: چه کنم درد و دل خود را به کجا ببرم؟ به چه کسی بگویم؟ دردی که در قلبم دارم را از کدامین فرد بخواهم که درمان کند؟
من سرگشته ی بیچاره ی مسکین غریب
بر در لطف تو عمریست که پویم آخر
هوش مصنوعی: من فردی سرگشته و بیچاره هستم که سال‌هاست به درگاه محبت تو آمده‌ام و در جستجوی آن هستم.
به جوابی ز لب چون شکرت بنوازم
چند گویی سخن تلخ به رویم آخر
هوش مصنوعی: من از لبهایت مثل عسل لذت می‌برم، پس چرا هنوز حرف تلخی را به من می‌زنی؟
صبر گویی بکن از روی من آخر تا چند
ای عزیزم بر من آی به روزیم آخر
هوش مصنوعی: ای عزیزم، صبر کن و از من خسته نشو. تا کی می‌خواهی چنین باشی؟ بیا و در کنار من باش تا زندگی‌ام را بهبود ببخشی.
سرو شادی بُدم از باغ دلم برکندی
نه گیاهم که دگرباره برویم آخر
هوش مصنوعی: شادی و خوشی من را از باغ دلم بردی و دیگر نمی‌توانم دوباره به آنجا برگردم.
این چنین تشنه لب آب حیاتت که منم
ضایع ای دوست مکن بر لب جویم آخر
هوش مصنوعی: من به شدت تشنه آب حیات تو هستم، ای دوست، لطفاً در کنار چشمه‌ام مرا رها نکن.
شه سوارا من دلخسته ز چوگان جفات
به سر کوی تو بنگر که چو گویم آخر
هوش مصنوعی: ای سواران، من دلی آزرده از بازی ناعادلانه دارم. به کوچه تو نگاه کن که وقتی آخرین کلامم را می‌گویم، چه حالتی خواهد داشت.
کیمیایی تو و من خاک درت گشته ز جان
نظری کن ز سر لطف به سویم آخر
هوش مصنوعی: تو چون گنجی با ارزش هستی و من به خاطر عشق به تو مثل خاک در پای تو افتاده‌ام. لطفی کن و با نگاهی به من توجه کن.
سایل وصل تو ای دوست منم در دو جهان
به جفا بیش مران از سر کویم آخر
هوش مصنوعی: ای دوست، من در هر دو جهان تنها به خاطر وصل تو صبر کرده‌ام، پس از سر کوی من بیشتر از این سختی نده.