گنجور

شمارهٔ ۷۵۷

در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر
که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر
چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون
مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر
نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه
که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر
در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم
باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر
چون درون حرم جان و دلم منزل تست
حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در
چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی
بنده ی سوخته دل را و در آری در بر
گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی
گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهان غیر تو ای دوست ندارم دلبر
که تو را گفت که بیهوده ز یاران دل بر
هوش مصنوعی: در این دنیا، ای دوست، هیچ‌کس را نمی‌خواهم به جز تو. هیچ‌کس نمی‌تواند به من بگوید که به دیگران دل ببندم، چون تو را در دل دارم و دیگران برای من بی‌معنا هستند.
چون ببردی دل و جان از من بیچاره کنون
مرهمی نه ز وصالت به دل ما دلبر
هوش مصنوعی: زمانی که دل و جانم را از من گرفتی، حالا که بیچاره و بی‌چاره‌ام، هیچ درمانی جز وصال تو برای دل ما وجود ندارد، ای محبوب.
نسبت قدّ تو با سرو کنم یعنی چه
که ورا پای ز چوبست و درختی بی بر
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و ظرافت تو اشاره دارد. شاعر می‌گوید که قد و قامت تو چقدر زیباست و با آن مقایسه می‌کند، اما در عین حال به این نکته اشاره می‌کند که درختی که بدون میوه یا برگ است، هرچقدر هم که بلند باشد، زیبایی و ارزش واقعی ندارد. به این ترتیب، او بر اهمیت زیبایی و محتوا تأکید می‌کند و می‌گوید که زیبایی واقعی در وجود چیزهایی است که باعث جذابیت و شکوه آن‌ها می‌شود.
در شب ظلمت هجران تو سرگشته شدم
باز هم بوی سر زلف تو گشتم رهبر
هوش مصنوعی: در شب تاریک جدایی از تو، دوباره در جستجوی بوی موی تو سرگردان شدم و آن بوی دل‌انگیز، من را راهنمایی کرد.
چون درون حرم جان و دلم منزل تست
حلقه وار از چه سبب من شب و روزم بر در
هوش مصنوعی: من درون حرم تو، که جان و دل من در آن جاست، زندگی می‌کنم. نمی‌دانم چرا همواره به دور در آنجا در حال رفت و آمد هستم و روز و شب را در انتظار تو می‌گذرانم.
چه شود گر بنوازی ز سر لطف شبی
بنده ی سوخته دل را و در آری در بر
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر یک شب با محبت و لطف خودت به بنده‌ای که دلش سوخته توجه کنی و او را در آغوش بگیری؟
گر مراد من بیچاره ز لعلم بدهی
گویم از جان و جوانی ز جهانی برخور
هوش مصنوعی: اگر خواسته من، که در این حال درمانده‌ام، از علم به من داده شود، می‌گویم که از جان و جوانی خودم در این دنیا بهره‌مند شوم.