گنجور

شمارهٔ ۷۵۳

ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار
یا از من غریب پیامی ببر به یار
از من بگویش ای بت نامهربان شوخ
کشتی مرا به وعده وصل و به انتظار
تا کی کشی چنین تو سر از ما چو سروناز
تا کی به جست و جوی تو گردم به هر دیار
از باده ی فراق تو سرمست بوده ام
بوسی بده ز لعل تو تا بشکنم خمار
فریاد من ز دست نگاریست بوالعجب
کاو را به غیر جور و جفا نیست هیچ کار
بارم ز عشق بر دل و کارم نه بر مراد
ما را به روزگار تو اینست کار و بار
از روزگار آه کشم یا جفای یار
آهی کشم ز یار و هزاران ز روزگار
فریاد خستگان سرِ تیغ هجر رس
زین بیش جور بر من مسکین روا مدار
کامم بده ز دولت وصلت چرا که هست
بر یارم اشتیاق و جهان نیست پایدار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صبحدم نسیم سر زلف تو بیار
یا از من غریب پیامی ببر به یار
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، موهای تو را بیاور یا اینکه از من، پیامی به محبوبم برسان.
از من بگویش ای بت نامهربان شوخ
کشتی مرا به وعده وصل و به انتظار
هوش مصنوعی: ای جانان نامهربان، به من بگو که چرا مرا با وعده‌های وصال بازی می‌دهی و در انتظار نگه می‌داری؟
تا کی کشی چنین تو سر از ما چو سروناز
تا کی به جست و جوی تو گردم به هر دیار
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی این‌گونه با ما رفتار کنی و مانند محبوبی خجالتی دور باشی؟ تا کی باید به دنبال تو در هر گوشه و سرزمین بگردم؟
از باده ی فراق تو سرمست بوده ام
بوسی بده ز لعل تو تا بشکنم خمار
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو شراب عشق را نوشیدم. یک بوسه از لب‌های تو بزن تا این حال خرابم را بهبود بخشم.
فریاد من ز دست نگاریست بوالعجب
کاو را به غیر جور و جفا نیست هیچ کار
هوش مصنوعی: صدای من ناشی از محبت و زیبایی استثنایی کسی است که هیچ‌گاه به جز ظلم و آسیب کاری با من ندارد.
بارم ز عشق بر دل و کارم نه بر مراد
ما را به روزگار تو اینست کار و بار
هوش مصنوعی: دل من پر از عشق است و همه‌ی تلاش‌هایم به خواسته‌ام نمی‌رسد. این روزها، زندگی‌ام به خاطر تو این‌گونه رقم خورده است.
از روزگار آه کشم یا جفای یار
آهی کشم ز یار و هزاران ز روزگار
هوش مصنوعی: از روزگار می‌نالم یا از بی‌وفایی یار، با آه‌های دل‌سوزی که از یار می‌کشم و از روزگار هزاران بار دیگر.
فریاد خستگان سرِ تیغ هجر رس
زین بیش جور بر من مسکین روا مدار
هوش مصنوعی: فریاد البته خستگان بر اثر جدایی من را برانگیخته، ولی این بیشتر از آنچه که بر من بیچاره رواست، قابل تحمل نیست.
کامم بده ز دولت وصلت چرا که هست
بر یارم اشتیاق و جهان نیست پایدار
هوش مصنوعی: به من از برکت پیوند تو چیزی بده که دلشاد شوم، چرا که یارم به من علاقه دارد و زندگی پایدار نیست.