گنجور

شمارهٔ ۶۴

چون غنیمت بود شب مهتاب
وصل ما را ز لطف خود دریاب
تو به خواب خوشی بگو ز چه روی
بر دو چشمم ببسته‌ای ره خواب
چند نالم ز درد عشق رخت
چند ریزم ز دیدگان خوناب
شرط نبود که در مسلمانی
من خورم خون و دیگران می ناب
در سرِ آب خوش نشسته به عیش
دلبر بی وفا و ما به سراب
سر ز پا پا ز سر نمی‌دانم
شده در آب دیدگان غرقاب
درد دل با طبیب خود گفتم
خود ندادم به هیچ گونه جواب
دل به درد فراق بنهادم
گفتم این دیده‌ای مگر تو ثواب
تو مرا خون دل به دیده کنی
وز دو لعلم نمی‌دهی عنّاب
سرو نازا بناز در بستان
بیش از این از جهان تو روی متاب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون غنیمت بود شب مهتاب
وصل ما را ز لطف خود دریاب
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و خوشی‌های شب مهتاب، لحظات وصال ما را فرصتی مغتنم بدان و از رحمت و لطف خود به ما کمک کن.
تو به خواب خوشی بگو ز چه روی
بر دو چشمم ببسته‌ای ره خواب
هوش مصنوعی: به خواب آرامی بگو که چرا چشمانم را بر روی راه خواب بسته‌ای.
چند نالم ز درد عشق رخت
چند ریزم ز دیدگان خوناب
هوش مصنوعی: چند بار باید از درد عشق ناله کنم و چند بار باید اشک بریزم؟
شرط نبود که در مسلمانی
من خورم خون و دیگران می ناب
هوش مصنوعی: شرط نیست که من به خاطر مسلمان بودن خود، خون بخورم و دیگران از لذت نوشیدنی‌های خوشمزه بهره‌مند شوند.
در سرِ آب خوش نشسته به عیش
دلبر بی وفا و ما به سراب
هوش مصنوعی: در کنار آب زلال، به خوشی و شادی با محبوب بی‌وفا نشسته‌ایم، در حالی که ما تنها به یک سراب دلخوش کرده‌ایم.
سر ز پا پا ز سر نمی‌دانم
شده در آب دیدگان غرقاب
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چرا سر و پایم در آب دیدگانم غرق شده است.
درد دل با طبیب خود گفتم
خود ندادم به هیچ گونه جواب
هوش مصنوعی: علی‌رغم اینکه با پزشک خود از مشکلات و ناراحتی‌هایم صحبت کردم، او هیچ پاسخی به من نداد.
دل به درد فراق بنهادم
گفتم این دیده‌ای مگر تو ثواب
هوش مصنوعی: دل را به درد جدایی سپردم و گفتم شاید این چشم‌ها پاداشی داشته باشند.
تو مرا خون دل به دیده کنی
وز دو لعلم نمی‌دهی عنّاب
هوش مصنوعی: شما باعث می‌شوید که من با اشک و اندوه به شما نگاه کنم، اما از دو علم و دانشی که دارم، چیزی به من نمی‌دهید.
سرو نازا بناز در بستان
بیش از این از جهان تو روی متاب
هوش مصنوعی: بهتر است از زیبایی و لطافت خود بیشتر از این در دنیا نتابی و دل‌ربایی نکنی. دنیای زیبا و بی‌نظیر تو در بستان زندگی از این هم نمی‌تواند بیشتر بدرخشد.