گنجور

شمارهٔ ۶۱

ای عزیزان تا به کی باشد ز غم حالم خراب
تا به کی باشد دل و جانم چنین در اضطراب
تا به کی جان مرا در آتش هجران نهد
تا به کی باشم ز آب دیدگان در خون ناب
تا به کی از تیغ هجر خود کند ما را زبون
خون دل را ریختن آخر چه می‌بیند صواب
تا به کی دارد مرا بر روی شهرآرای خویش
همچو زلف خوبرویان پر ز پیچ و پر ز تاب
در بیابان فراقت چند سرگردان شوم
تشنهٔ مسکین ز حسرت آب پندارد سراب
خاطر مسکین من در بند تنهایی بماند
هیچ درمانش نمی‌دانم بجز جام شراب
تلخ گفتن خوش نمی‌آید از آن شیرین زبان
پس چرا بر من نمی‌آید از او غیر خطاب
هیچ می‌دانی دو چشم شوخ او مانند چیست
نرگسی مخمور کاو باشد همیشه مست خواب
از وصالت گر کنی شادم چه بهتر زان بود
در جهان بسیار خیری باشد از روی ثواب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عزیزان تا به کی باشد ز غم حالم خراب
تا به کی باشد دل و جانم چنین در اضطراب
هوش مصنوعی: ای دوستان، تا کی باید به خاطر غم وضعیت خراب من ناراحت باشید؟ تا کی باید دل و جانم این‌قدر در اضطراب و نگرانی باشد؟
تا به کی جان مرا در آتش هجران نهد
تا به کی باشم ز آب دیدگان در خون ناب
هوش مصنوعی: تا کی باید در آتش جدایی بسوزم و تا کی باید از شدت اندوه و گریه، در خون دل غوطه‌ور باشم؟
تا به کی از تیغ هجر خود کند ما را زبون
خون دل را ریختن آخر چه می‌بیند صواب
هوش مصنوعی: تا کی باید با جدایی و غم بی‌پناهی زندگی کنیم؟ ریختن خون دل چقدر به صلاح است و چه نتیجه‌ای دارد؟
تا به کی دارد مرا بر روی شهرآرای خویش
همچو زلف خوبرویان پر ز پیچ و پر ز تاب
هوش مصنوعی: تا کی باید در آرزوی زیبایی‌های خودم بمانم، همانند زلف‌های پیچیده و تاب‌دار زیبای دختران؟
در بیابان فراقت چند سرگردان شوم
تشنهٔ مسکین ز حسرت آب پندارد سراب
هوش مصنوعی: در بیابان دوری از تو، چند بار بی‌هدف و سرگردان شوم؟ همچون مسکینی که به شدت تشنه است و از شدت حسرت آب، سراب را به جای آب واقعی می‌بیند.
خاطر مسکین من در بند تنهایی بماند
هیچ درمانش نمی‌دانم بجز جام شراب
هوش مصنوعی: دل ضعیف و بی‌چاره من در عذاب تنهایی باقی مانده و نمی‌دانم چه چیزی می‌تواند آن را درمان کند جز نوشیدنی خوشگوار.
تلخ گفتن خوش نمی‌آید از آن شیرین زبان
پس چرا بر من نمی‌آید از او غیر خطاب
هوش مصنوعی: گفتن حرف‌های تلخ از کسی که معمولاً شیرین‌زبان است، خوشایند نیست. پس چرا همه‌ی این کلمات ناخوشایند تنها به من می‌رسد؟
هیچ می‌دانی دو چشم شوخ او مانند چیست
نرگسی مخمور کاو باشد همیشه مست خواب
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی دو چشم بازیگوش او چه شکلی دارد؟ مانند نرگسی است که همیشه مست و خواب آلود به نظر می‌رسد.
از وصالت گر کنی شادم چه بهتر زان بود
در جهان بسیار خیری باشد از روی ثواب
هوش مصنوعی: اگر با وصالت مرا شاد کنی، این بهترین حال است. در این جهان، خیر بسیاری وجود دارد که از روی ثواب و نیکی می‌آید.