گنجور

شمارهٔ ۵۹

چه خوش باشد شبی تا روز مهتاب
فتاده از رخش در روی مه تاب
ز نور روی چون خورشید برده
نگار مهوشم از چشم ما خواب
کشیدی چون کمانم پشت در خم
فکندی دیگرم چون تیر پرتاب
مسوزانم به داغ هجر ازین بیش
دمی ما را به وصل خویش دریاب
مرو ای مردم دیده به خونم
که بحر عشق او را نیست پایاب
رخم چون زر شد و وجهیست نیکو
ز هجرانت جگر شد پر ز خوناب
ز دیده چند بارم در فراقت
نگارینا بگو اشکی چو سیماب
بحمدالله که در دوران عشقت
مهیا شد جهان را جمله اسباب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه خوش باشد شبی تا روز مهتاب
فتاده از رخش در روی مه تاب
هوش مصنوعی: چه زیباست شبی که نور مهتاب بر چهره‌اش بتابد و درخشندگی‌اش را بر زمین پخش کند.
ز نور روی چون خورشید برده
نگار مهوشم از چشم ما خواب
هوش مصنوعی: چشم ما از زیبایی چهره‌ی دلبرم، مانند تابش نور خورشید، خواب آلوده شده است.
کشیدی چون کمانم پشت در خم
فکندی دیگرم چون تیر پرتاب
هوش مصنوعی: تو با حرکات و رفتار خود، مرا چنان نگه داشتی که مانند کمان به خم درآمدم و اکنون مانند تیر، آماده پرتابم.
مسوزانم به داغ هجر ازین بیش
دمی ما را به وصل خویش دریاب
هوش مصنوعی: برایتان نمی‌خواهم بیشتر در آتش جدایی بسوزم، لطفاً در این لحظه ما را به آغوش وصال خودت بپذیر.
مرو ای مردم دیده به خونم
که بحر عشق او را نیست پایاب
هوش مصنوعی: ای مردم، نروید! چشمانم پر از اشک عشق اوست و هیچگاه پایان نمی‌پذیرد.
رخم چون زر شد و وجهیست نیکو
ز هجرانت جگر شد پر ز خوناب
هوش مصنوعی: چهره‌ام به مانند طلا درخشان شده و زیبایی‌ام به خاطر دوری‌ات، دلم را پر از درد و خون کرده است.
ز دیده چند بارم در فراقت
نگارینا بگو اشکی چو سیماب
هوش مصنوعی: چند بار می‌توانم به یاد تو، ای زیبای محبوب، اشک بریزم؟ این اشک‌ها همانند سیماب (جیوه) در چشمانم می‌چکد.
بحمدالله که در دوران عشقت
مهیا شد جهان را جمله اسباب
هوش مصنوعی: با کمال خوشحالی می‌گویم که به لطف عشق تو، تمامی امکانات و ابزارها برای زندگی در این دنیا مهیا شده است.