شمارهٔ ۵۸
آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب
از شرم روش خون چکد از روی آفتاب
بیدار بخت تست ولیکن به چشم ما
ای دوست از چه روی ببستهست راه خواب
بازآ که از فراق رخ دلفریب تو
خون میرود ز دیدهٔ جانم به جای آب
پیش لب چو آب حیات تو عاشقان
از دل کنند آتش و از سینهها کباب
بر باد دادهای تو چو خاکم ز عشق خویش
آبم ببردهای تو از آن آتش مذاب
خوی میچکد ز عارض چون یاسمن تو را
گل چون عرق کند بچکد زو به دم گلاب
در خواب دولت شب وصلم نمودهاند
تشنه ز حسرت آب تصوّر کند سراب
چون زلف سرکشت دگرم تاب میدهی
زین بیش دلبرا ز من خسته سرمتاب
از غمزههای مست خود ای نور دیدهام
کردی چو چشم خویش جهان سر به سر خراب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب
از شرم روش خون چکد از روی آفتاب
هوش مصنوعی: اگر آن ماه زیبا از روی خود پرده را کنار بزند، از شرم چهرهاش، خون از روی آفتاب خواهد چکید.
بیدار بخت تست ولیکن به چشم ما
ای دوست از چه روی ببستهست راه خواب
هوش مصنوعی: ای دوست، تو در زندگیات بخت و اقبال خوبی داری، اما چرا چشمان ما به خواب رفتهاند و نمیتوانیم راه را ببینیم؟
بازآ که از فراق رخ دلفریب تو
خون میرود ز دیدهٔ جانم به جای آب
هوش مصنوعی: بازگرد که من به خاطر دوری چهره جذاب تو، اشکهایم به جای آب از چشمانم سرازیر میشود.
پیش لب چو آب حیات تو عاشقان
از دل کنند آتش و از سینهها کباب
هوش مصنوعی: به هنگام سخن گفتن تو، عاشقان با دلهایشان آتش میافروزند و سینههایشان به شدت میسوزد.
بر باد دادهای تو چو خاکم ز عشق خویش
آبم ببردهای تو از آن آتش مذاب
هوش مصنوعی: تو با عشق خود مرا به جایی رساندهای که مانند خاک به باد رفتهام و آبم را از من گرفتهای، مثل اینکه آتش ذوبکنندهای در وجودم شعلهور است.
خوی میچکد ز عارض چون یاسمن تو را
گل چون عرق کند بچکد زو به دم گلاب
هوش مصنوعی: چهرهات مانند یاسمین است که عطرش به هر جا پخش میشود، و وقتی گل بکاری عطرش چکه میکند و بوی گلاب به مشام میرسد.
در خواب دولت شب وصلم نمودهاند
تشنه ز حسرت آب تصوّر کند سراب
هوش مصنوعی: در خواب، نعمت و خوشبختی وصال ما را به دست آوردهاند، در حالی که کسی که تشنهی عشق است، تنها در خیال خود آب را تصویر میکند و به دنبال آن میگردد، اما در واقعیت چیزی جز سراب نخواهد یافت.
چون زلف سرکشت دگرم تاب میدهی
زین بیش دلبرا ز من خسته سرمتاب
هوش مصنوعی: دور زلف تو مانند همیشه جذاب و دلربا شده است. ای معشوق، دیگر از من خسته نباش، چون به اندازه کافی بر من سخت گرفتهای.
از غمزههای مست خود ای نور دیدهام
کردی چو چشم خویش جهان سر به سر خراب
هوش مصنوعی: ای نور دیدهام، با غمزههای دلربای خود جهان را به کلی ویران کردی، همچون چشمی که به خود مینگرد.

جهان ملک خاتون