گنجور

شمارهٔ ۴۹

ای عارض زیبای تو خندیده بر گلزارها
وز بوی زلف دلکشت آشفته شد بازارها
حال دل پُر درد خود پنهان ز تو چون دارمش
سرّی ز تو پنهان بود؟ ای واقف اسرارها
از گلستان وصل او هستند هر کس با نصیب
هجران آن گلرخ مرا در دل شکستم خارها
جور بتان آزری آورد جان ما به لب
ای بر دل افگار من زآن آزری آزارها
یکباره از وصلت دری بگشوده‌ای بر جان من
وز روز هجرانت مرا بر دل نشسته بارها
از شادی وصلت منم محروم و محزون از چه روی
ای جان، ز غم بنهاده‌ای بر جان ما خروارها
گفتم به هجران بیش از این آخر تحمّل چون کنم
گفتا جهان مشتاب تو، صبری بکن در کارها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عارض زیبای تو خندیده بر گلزارها
وز بوی زلف دلکشت آشفته شد بازارها
هوش مصنوعی: ای چهره زیبای تو، مانند گل‌ها در باغ‌ها می‌خندد و عطری که از زلف‌های جذابت بلند می‌شود، بازارها را در هم می‌ریزد و به هم می‌زند.
حال دل پُر درد خود پنهان ز تو چون دارمش
سرّی ز تو پنهان بود؟ ای واقف اسرارها
هوش مصنوعی: احوال دل پر درد خود را از تو پنهان می‌کنم، چونکه صمیمی‌ترین رازهایم نیز از تو پنهان است. ای کسی که از اسرار آگاه هستی!
از گلستان وصل او هستند هر کس با نصیب
هجران آن گلرخ مرا در دل شکستم خارها
هوش مصنوعی: هر کس که به وصال معشوقش دست یافته، در گلستان عشق او زندگی می‌کند، اما من که به خاطر جدایی آن معصوم دلنشین، در درونم پر از درد و خارهای شکسته هستم.
جور بتان آزری آورد جان ما به لب
ای بر دل افگار من زآن آزری آزارها
هوش مصنوعی: تأثیر زیبایی‌های معشوق، جان ما را به لب رسانده است. ای کسی که دل من را به درد آورده‌ای، از آن زیبایی‌ها و سختی‌ها رنج‌ها می‌برم.
یکباره از وصلت دری بگشوده‌ای بر جان من
وز روز هجرانت مرا بر دل نشسته بارها
هوش مصنوعی: یکباره تو در را به روی وصال خود به رویم گشودی و روح من را از شادی پر کردی، اما از روزی که از هم جدا شدیم، غم و درد دوری چندین بار بر دل من نشسته است.
از شادی وصلت منم محروم و محزون از چه روی
ای جان، ز غم بنهاده‌ای بر جان ما خروارها
هوش مصنوعی: من از شادی وصالت محروم و گرفتار غم هستم. ای جان، چرا این همه غم را بر دوش ما گذاشته‌ای؟
گفتم به هجران بیش از این آخر تحمّل چون کنم
گفتا جهان مشتاب تو، صبری بکن در کارها
هوش مصنوعی: به او گفتم تحمل جدایی بیشتر از این برایم سخت است. او پاسخ داد که دنیا را بی‌تابی نکن و در کارهایت صبر داشته باش.