گنجور

شمارهٔ ۴۸

صبر می باید دلا در کارها
با تو گفتم این حکایت بارها
در ره عشق و بیابان فراق
صبر می‌باید تو را خروارها
بس گنه دارم ز کردارم مپرس
شرمسارم نیک از آن کردارها
چون نچیدم یک گل از بستان وصل
در دل و جانم شکست آن خارها
بود پندارم که پیوندم به وصل
نیست حاصل هیچ ازین پندارها
در درون ما چرا افروختی
از فروغ مهر خود این نارها
از دو چشم سرخوش و آشوب زلف
در جهان انگیخته بازارها
چشم سرمستت جهان در خود گرفت
در دل من هست ازو آزارها
یاریی باید مرا از لطف تو
چون نیاری برنیاید کارها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبر می باید دلا در کارها
با تو گفتم این حکایت بارها
هوش مصنوعی: دل باید در کارها صبر کند، من این داستان را بارها به تو گفتم.
در ره عشق و بیابان فراق
صبر می‌باید تو را خروارها
هوش مصنوعی: در راه عشق و در دوران جدایی، تو نیاز به صبر زیادی داری.
بس گنه دارم ز کردارم مپرس
شرمسارم نیک از آن کردارها
هوش مصنوعی: من گناهان زیادی از کارهای خود دارم، از من نپرس، چون از نیکو بودن آنها شرمنده‌ام.
چون نچیدم یک گل از بستان وصل
در دل و جانم شکست آن خارها
هوش مصنوعی: وقتی که نتوانستم از باغ وصال حتی یک گل بچینم، خارهای عشق در دل و جانم را آزرد.
بود پندارم که پیوندم به وصل
نیست حاصل هیچ ازین پندارها
هوش مصنوعی: من فکر می‌کنم که ارتباط من به وصال نیست و از این نوع افکار هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرم.
در درون ما چرا افروختی
از فروغ مهر خود این نارها
هوش مصنوعی: چرا شعله‌های عشق و محبت خود را در دل ما روشن کردی؟
از دو چشم سرخوش و آشوب زلف
در جهان انگیخته بازارها
هوش مصنوعی: از دو چشم زیبا و شاداب و درهم‌برهمی موها، در دنیا فضایی پر هیاهو ایجاد شده است.
چشم سرمستت جهان در خود گرفت
در دل من هست ازو آزارها
هوش مصنوعی: چشمان سرمست تو جهانی را در خود جای داده است، اما در دل من از آن چشمان آزارها و دردهایی وجود دارد.
یاریی باید مرا از لطف تو
چون نیاری برنیاید کارها
هوش مصنوعی: برای پیشبرد کارهایم به کمک و لطف تو احتیاج دارم، چون بدون یاری تو هیچ کاری به نتیجه نمی‌رسد.